ضروب امثال ترکی، آتالار سؤزو
1. بال توتار، بارماق یالار.
Bal tutar, barmaq yalar.
(کسی که عسل میگیرد، انگشت خود را میلیسد. معا: کس عسل بینیش از این کندو نخورد!)
2. بوستان مصاحبت گؤتۆرمز.
Bustan musahibət götürməz.
(بوستان همنشین برنمیدارد.)
1. بال توتار، بارماق یالار.
Bal tutar, barmaq yalar.
(کسی که عسل میگیرد، انگشت خود را میلیسد. معا: کس عسل بینیش از این کندو نخورد!)
2. بوستان مصاحبت گؤتۆرمز.
Bustan musahibət götürməz.
(بوستان همنشین برنمیدارد.)
1. خِیردن خِیر تاپارسان.
Xeyrdən xeyr taparsan.
(از خیر و خوبی است که خوبی مییابی.)
2. خمیرلییه چؤرک بورج وئرهرلر.
Xəmirliyə çörək borc verərlər.
(به خمیرگیر نان قرض میدهند.)
3. خلقین دیلیندن قورتارماق اولماز.
Xəlqin dilindən qurtarmaq olmaz.
(از زبان مردم نمیتوان رها شد. معا: در دروازه را میتوان بست، در دهان مردم را نمیشود بست.)
4. خانخواه کؤنلۆندن گئچن یولدا مهمان آرزوسو.
Xanxah könlündən geçən yolda mehman arzusu.
1. اوّل یولداش، آندان یول.
Əvvəl yoldaş, andan yol.
(اول رفیق، بعد راه.)
2. اوج ائو کؤچندن سونرا اورتا ائو اوج اولار.
Uc ev köçəndən sonra orta ev uc olar.
(وقتی خانهی اول کوچ کرد، خانهی وسطی، اوّلی میشود.)
3. اوت یئریده قالیر، مال برکده.
Ot yerdə qalır, mal bərkdə.
(علف در جایش میماند و ثروت در جای امن.)
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
انتشار مجموعههای حاوی ضربالمثل از اهمیت شایانی برخوردار است. در میان بسیاری از ملتها امر گردآوری و تحقیق بر روی ضربالمثلها و حتی پژوهش تطبیقی میان ضربالمثلهای زبانهای گوناگون به فرجام رسیده است. در زبان انگلیسی اکنون ضربالمثلشناسی به درختی پر شاخ و برگ از دانش فولکلور پژوهی تبدیل شده است. در روسی، آلمانی نیز همین گونه است. در کشورهای همسایهی ما مثلا ترکیه نیز تحقیق بر روی ضربالمثلها به عنوان گونهای از گونههای ادبیات شفاهی سالهاست که شتاب دارد. ما نیز در ایران کم و بیش به برخی پژوهشها دست زدهایم.
در فارسی، گذشته از امثال و حکم[1] دهخدا و نگاشتههای صادق هدایت، نمیتوان از کتاب کوچه[2]ی احمد شاملو و فرهنگ امثال سخن[3] حسن انوری به سادگی رد شد. به ویژه دو تن اخیر زحمات سنگینی در زمینهی گردآوری ضربالمثلها کشیدهاند. اما پیوسته این ایراد بر همهی فارسیپژوهان وارد است که میان ضربالمثل با تعبیر و اصطلاح، کلمات قصار و مصراعها و ابیات مشهور شعرا فرقی نمینهند
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
انتشار مجموعههای حاوی ضربالمثل از اهمیت شایانی برخوردار است. در میان بسیاری از ملتها امر گردآوری و تحقیق بر روی ضربالمثلها و حتی پژوهش تطبیقی میان ضربالمثلهای زبانهای گوناگون به فرجام رسیده است. در زبان انگلیسی اکنون ضربالمثلشناسی به درختی پر شاخ و برگ از دانش فولکلور پژوهی تبدیل شده است. در روسی، آلمانی نیز همین گونه است. در کشورهای همسایهی ما مثلا ترکیه نیز تحقیق بر روی ضربالمثلها به عنوان گونهای از گونههای ادبیات شفاهی سالهاست که شتاب دارد. ما نیز در ایران کم و بیش به برخی پژوهشها دست زدهایم.
در فارسی، گذشته از امثال و حکم[1] دهخدا و نگاشتههای صادق هدایت، نمیتوان از کتاب کوچه[2]ی احمد شاملو و فرهنگ امثال سخن[3] حسن انوری به سادگی رد شد. به ویژه دو تن اخیر زحمات سنگینی در زمینهی گردآوری ضربالمثلها کشیدهاند. اما پیوسته این ایراد بر همهی فارسیپژوهان وارد است که میان ضربالمثل با تعبیر و اصطلاح، کلمات قصار و مصراعها و ابیات مشهور شعرا فرقی نمینهند
برخی از ضربالمثلهایی که در این نسخه ضبط شده است، روایتی از کلمات قصار جاری در افواه است که گویندهی آن نزد همگان شناخته شده است. مانند:
بیلمهمک عیب اولماز. (= ندانستن عیب نیست).
توکل راحاتلیقدیر. (= توکل آسودگی است).
بوگۆنۆن فورصتینی دالییا قویمان اولماز. (= کار امروز به فردا مفکن).
که مضامین آنها در کلمات قصار منسوب به مولای متقیان حضرت علی (ع) و جز آن موجود است؛ و یا:
قناعت کیشینی گۆجلو ائدهر. (= قناعت توانگر کند مرد را).
قوّتلی گۆن دوغوشوندان بللیدیر. (سالی که نکو است از بهارش پیداست).
که به ترتیب از سعدی و شیخ بهایی است.
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
تمثیل در لغت به معنای مثل آوردن و تشبیه کردن چیزی به چیز دیگر، و در اصطلاح مطلبی حکیمانه است که گوینده از آن برای بیان مقاصد و اثبات ادعای خویش بهره میگیرد. مثل:
دگیرماندان اون گئدهر، اوغول سنن تنگ گئدهر.
که در این جمله، گوینده با استفاده از یک امر مورد قبول عامه به تأثیر و تفهیم سخنش میافزاید. به واقع تمثیل خودگونهای از تشبیه است و مانند تشبیه به مقایسه و برقراری شباهت میان دو چیز میپردازد. با این تفاوت که در تشبیه، تشابه تخیّلی است. لیک در تمثیل، تشابه بر اساس استدلالی خیالی ایجاد میشود. مثل:
اصیل آزماز، یاغ ایماز.
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
ضربالمثلها کهنترین گونهی ادبیات شفاهی به شمار میروند. در هر ضربالمثل استنتاجی عمیق و اندیشهای تعمیمیافته موجود است.
در یک ضربالمثل، یک نظریه و عصارهای از اندیشه و تجربه گنجانده میشود. اما در تمثیل، فقط به حادثهای ملموس اشارهای موجود است. در ضربالمثل استنباط و استنتاج وجود دارد اما در تعبیر فقط اشارهای به یک واقعه دیده میشود. مانند:
ضربالمثل
ضررین یاریسیندان قاییتماق قازانجدیر.
ائل آتان داش اوزاغا دۆشر.
مردین سۆفرهسی آچیق اولار.
آغاج بار وئرسه، باشین آشاغی سالار.
ضربالمثلها به لحاظ معنا و مفهوم دارای انواع زیر هستند:
1- 4. نتیجهی یک حادثه اجتماعی و اتفاقاتی را که برای انسانها رخ داده است بیان میکند. مانند:
دهگیرمان نوبت ایله یۆگۆنۆر.
دانا دامین تانیر.
دولو چاناغی بوش چاناغا وورماق اولماز.
کیسه آغزین آچمایینجا ایش بیتمز.
هامی کیمسهدن قیز آلماق اولار، هامی کیمسهیه قیز وئرمک اولماز.
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
کلمهی مرکب «ضربالمثل» در معنای مثل آوردن در میان کلام، مثل زدن و نیز به عنوان اسم در معنای «مثل» است یعنی «گفتاری کوتاه و شایع، و معمولاً در قالب بیانی کلیشهای و بیان کنندهی حالتی نمادین، با معنای عمیق و اندرزگونه، و دارای مصادیق متعدد که موضوع یا رویداد مورد مجادله و بحث را به آن تشبیه میکنند.»[1]
دهخدا، به نقل از کشاف اصطلاحات الفنون در باب معنی مثل آورده است:«سخن سایر فاشیالاستعمال که در مضرب و مورد خود مثل شده یا شود. و مراد از مورد، آن حالت اصلی است که از آن سخن اراده میگردد.»[2]
ما گوییم ضربالمثل یا آتالار سؤزۆ، در ترکی آذری یک یا دو جملهی کوتاه با کلماتی گزینش شده، موزون و همآهنگ است که با یک بار شنیدن در خاطر نقش میبندد و حاوی آموزهای اخلاقی یا اجتماعی عمیقی است و گسترهی معنایی وسیعی دارد.
به دیگر سخن، از ویژگیهای آن ایجاز است که معنای بیشتری را در لفظ اندک میگنجاند.