ضروب امثال ترکی 1 (آتالار سؤزو)
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
1. ضربالمثل چیست؟
کلمهی مرکب «ضربالمثل» در معنای مثل آوردن در میان کلام، مثل زدن و نیز به عنوان اسم در معنای «مثل» است یعنی «گفتاری کوتاه و شایع، و معمولاً در قالب بیانی کلیشهای و بیان کنندهی حالتی نمادین، با معنای عمیق و اندرزگونه، و دارای مصادیق متعدد که موضوع یا رویداد مورد مجادله و بحث را به آن تشبیه میکنند.»[1]
دهخدا، به نقل از کشاف اصطلاحات الفنون در باب معنی مثل آورده است:«سخن سایر فاشیالاستعمال که در مضرب و مورد خود مثل شده یا شود. و مراد از مورد، آن حالت اصلی است که از آن سخن اراده میگردد.»[2]
ما گوییم ضربالمثل یا آتالار سؤزۆ، در ترکی آذری یک یا دو جملهی کوتاه با کلماتی گزینش شده، موزون و همآهنگ است که با یک بار شنیدن در خاطر نقش میبندد و حاوی آموزهای اخلاقی یا اجتماعی عمیقی است و گسترهی معنایی وسیعی دارد.
به دیگر سخن، از ویژگیهای آن ایجاز است که معنای بیشتری را در لفظ اندک میگنجاند.
بدینگونه باید گفت که هر ضربالمثل زاییدهی اندیشه و دانش تودههای مردم است که به لحاظ شکلی و معنایی، زیبایی نهان دارد و آمال، آروزها، غمها و شادیهای عموم در آنها تبلور مییابد. برخورد با عوامل و رخدادهای طبیعی، حوادث و خیزابهای اجتماعی و مبارزهی بیامان در طبیعت و اجتماعی خاستگاه اصلی و اساسی ضربالمثلها هستند.
اگر بگوییم که ضربالمثل جمله یا جملاتی فصیح، دارای آرایههای ادبی روشن و در عین فصاحت بسیار ساده و لطیف و خالی از تلکف است، بیراه نرفتهایم.
2. تجلیگاه خلقیات مردمی
هر ضربالمثل ترکی عموماً حاوی حکمت اخلاقی و اجتماعی است. ملتی که حیات معقول و سرافراز داشته باشد، طبعا همهی مثلهایش رو به روشنی و صفای انسانیت دارد. خلقیات ملتی را که در گذر زمان به رشادت، شجاعت، فضیلت و مردانگی زیسته است و در تمام موارد توانسته است سویهای خود را با صدای الله اکبر و با حکمت متعالی اسلام پر سازد، میتوان خلقیات متعالی به شمار آورد.
روحیهی مردمگرایی شجاعانه، اعتقاد به گسترش فضیلت و تقوا، وادار ساختن خود به کوشش، تلاش و جدیت، تعیین سرنوشت به دست خویش، سرزندگی، شادابی و فزونخواهی و بسیاری خصال مبارک دیگر، پیوسته در میان ملت ما بوده است و همهی اینها در ضربالمثلهای ترکی انعکاس پیدا کرده است. امر به تلاش و کوشش در بسیاری از ضربالمثلها آمده است. بسیاری از آنها شنونده را وادار به تفکر میکند که نتیجهی روحیهی اعتراض به هر امر ناروا چه از سوی حاکمان و چه از سوی مردمان دیگر است که پیوسته زبان به اعتراض گشودهایم و لاجرم ملتی چنین شجاع، غیرتمند و غیور بار آوردهایم.
ضربالمثلها جزء آثار فرهنگی فولکلور یا ادبیات شفاهی به شمار میآیند و در میان ما تأثیری همانند احادیث و کلمات قصار اولیا را دارند و عصاره و حاصل تجربیات حیات مادی تودههای انسانی در سدههای گذشته هستند. و در واقع اندیشهی مشترک مردم ما را میرساند و هر کس آنها در طول زندگی سرمشق و اصل زندگی خود قرار میدهد. ضربالمثل در حل مناقشات به کمک و یاری افراد میآید.
3. ویژگیهای شکلی ضربالمثلها
1- 3. ضربالمثل کوتاهترین شکل ممکن را دارد. عصارهی کلام است و در کلماتی اندک و شکل کوتاه و فشرده معنای وسیعی را در خود حمل میکند. مانند:
اکن بیچر.
بیرلیک، بۆتۆنلۆک.
چؤرهک ایتمز.
دینسیزه، ایمانسېز.
سو آلچاقا آخار.
سو چوخوردا قالار.
غِیرت ایمانداندېر.
فنادا بقا اۏلماز.
قوصصهنی اوزاتما.
گۆج اوتانماز.
وئرن آلار.
و گاهی یک ضربالمثل کوتاه با افزودن پارهای دیگر، معنای کاملتر میدهد. مانند ضربالمثل:«اصفهان، نصف جهان!» که خود دارای مفهومی مستقل است. اما با افزودن پارهی:«البته تبریز اۏلماسا» معنای جدیدتری میدهد.
2- 3. هر ضربالمثل با کلمات مشخص و معینی به صورت کلمات قالبی و کلیشهای در میآید. معمولاَ کلمات را نمیتوان حتی با مترادفات آنها جایگزین کرد و ساختار جمله نیز ثابت است. مثلا در ضربالمثل:
اوجوز اتین شورباسې اۏلماز.
نمیتوان به جای «شوربا»، از کلمات «بوزباش» یا «کوفته» استفاده کرد.
و یا ضربالمثل:
اینانماگیل دوستونا، سامان تپهر پوستونا.
را نمیتوان به صورت زیر درآورد:
سامان تپهر پوستونا، اینانماگیل دوستونا.
البته باید گفت که برخی از ضربالمثلها روایات چندگونه دارند. مثلا ضرب المثل:
آیاغېنې یۏرقانېنا گؤره اوزالت.
به صورت زیر نیز رایج است:
یۏرقانېنا گؤره آیاغېنې اوزالت.
یا:
بیر گۆل ایلن باهار اۏلماز.
به صورت زیر نیز آمده است:
بیر چیچک ایلن یاز اۏلماز.
و یا در ضربالمثل:
قېزېم سنه دئییر، کۆلفتیم ائشیت.
گاهی به جای «کۆلفتیم» از کلمهی «گلینیم» استفاده میشود. و البته این به معنای درهمریختگی قالبی و کلیشهای بودن ضربالمثلها نیست. بلکه سبب آن، ویژگی لهجههای مختلف روستایی، ایلاتی و شهری است. چنان که مثلا ضربالمثل:
آغېر اڲلن، باتمان گل.
را در شهرها به این صورت درآوردهاند:
آغېر اۏتور، باتمان گل.
3- 3. ضربالمثلها اغلب از یک یا دو جمله تشکیل مییابند. مانند:
ائل آتان داش اوزاغا دۆشر.
آج قاتېق ایستمز، یوخو دؤشک.
آد یئنهنیندیر.
آلماق یاخشېدېر، وئرمک قارېن آغرېسې.
امهک ایتمز.
اوشاغې ایشه گؤندهر، اؤزۆن آردېنجا گئت.
ایتیرن بولمایېبدېر.
ایستیهن بولور.
ایلانې خوش دیل ایله دلیڲیندن چېخارتماق اۏلار.
بۏرجلو غم دریاسېندا اۆزهر.
پېچاق اؤز قېنېن کسمز.
حرامېن برکتی اۏلماز.
خوارلېق قلمدهدیر.
دولت بیرلیکدهدیر.
ساغ باش یاسدېق گؤرمز.
شیرین دئین، شیرین ائشیدهر.
کؤنۆل سئون گؤیچک اۏلار.
هر یئمیشین بیر دادې وار.
وئرن ال کسیلمز.
یۏلچو یۏلدا گرهک.
4- 3. در ضربالمثل از تناسب میان کلمات، واجآرایی و مراعاتنظیر استفاده میشود:
اۆز اۆزدن اوتانار.
باشداکې باشا گلهر.
باشېنا دۆشن باشماقچېدېر.
باغ باغبانېندېر.
بایلېق بئڲلیکدیر.
صفا صافلېقدادېر.
قارېنجا قدرینجه.
قان اۏلسون، قانون اۏلسون.
کیمسهنین کیمسهسی گرهک.
گلهن گئدهر.
گۆل اکن تیکان درمز.
5- 3. ضربالمثلهای ترکی اغلب در زمان حال گسترده و گاهی در وجه امری ساخته میشوند، وجوه دیگر بسیار کمیاب است. در مواردی نیز که فعل ذکر نمیشود، مفهوم زمان حال گسترده و یا وجه امری مشهود است. مانند:
دیرییه دیرلیک گرهک.
سنینکی سنده، منیمکی منده.
طۏی تۏخلوق.
قارېلېقدا یۏرغالېق.
قارېنجا قدرینجه.
قازانېب یئدیرمک گرهک.
قۏنشون تۏخ، سن ده تۏخ.
6- 3. گاهی در برخی ضربالمثلها فعل به قرینهی ذهنی حذف میشود. مثل:
دوزلو کیشی، بیزلی کیشی.
دلیدن دۏغرو خبر.
دلینین باشېنا، یا آیاغېنا.
بطاللېقدان جولانلېق.
بیر قازانا بیر چؤمچه.
بؤیۆکلر کینی، دوه کینی.
تۆرکۆن سۏنکی عقلی.
طۏی تۏخلوق.
قارېنجا قدرینجه.
قۏنشون تۏخ، سنده تۏخ.
7- 3. برخی از ضرب المثلها به صورت مصراعها و ابیات موزون و مقفی هستند.
باش سېنسا بؤرک ایچینده، قۏل سېنسا کۆرک ایچینده.
آتا آتا اۏخچو، اورا اورا گؤزچۆ.
ایکی ائششک بیر کاروان، ایکی عورت بیر دیوان.
بال توتار، بارماق یالار.
اینانماگیل دوستونا، سامان تپهر پوستونا.
اۏراغې کۆرهک کیشنده کۆرهڲی اۏراق کیشنده.
ال الی یویار، ال توتوب اۆزۆ یویار.
اسکی دُشمن دۏست اۏلماز، اسکی پانبېق بئز اۏلماز.
دُشمن سنی داش ایلن، سن دُشمنی آش ایلن.
ابله اۏدور دۆنیا ایچۆن غم یئیه، کیم بیلیر کی کیم قازانا کیم یئیه.
آد ایلن ایشلر ایمیش کیشی ایشی، بیر پولا دهڲمز ایمیش آدسېز کیشی.
آتانېن مالېن درج ائله، آنا گؤره خرج ائله.
چؤلمکده ات قالمادې، چغندر باش قۏزادې.
ابله اۏدور دۆنیا ایچۆن غم یئیه، کیم بیلیر کی کیم قازانا کیم یئیه.
اریندن وار ایدی، بیریندن قارېشدې.
[1] فرهنگ سخن، ج7، ص 6685.
[2] دهخدا، ج13، ص 20264.