ضروب امثال ترکی 6 (آتالار سؤزو)
منبع: ضروب امثال ترکیه، مقدمه و تصحیح: دکتر ح. م. صدیق، تهران، نشر تکدرخت، ۱۳۸۹.
انتشار ضربالمثلها
انتشار مجموعههای حاوی ضربالمثل از اهمیت شایانی برخوردار است. در میان بسیاری از ملتها امر گردآوری و تحقیق بر روی ضربالمثلها و حتی پژوهش تطبیقی میان ضربالمثلهای زبانهای گوناگون به فرجام رسیده است. در زبان انگلیسی اکنون ضربالمثلشناسی به درختی پر شاخ و برگ از دانش فولکلور پژوهی تبدیل شده است. در روسی، آلمانی نیز همین گونه است. در کشورهای همسایهی ما مثلا ترکیه نیز تحقیق بر روی ضربالمثلها به عنوان گونهای از گونههای ادبیات شفاهی سالهاست که شتاب دارد. ما نیز در ایران کم و بیش به برخی پژوهشها دست زدهایم.
ضربالمثلهای فارسی
در فارسی، گذشته از امثال و حکم[1] دهخدا و نگاشتههای صادق هدایت، نمیتوان از کتاب کوچه[2]ی احمد شاملو و فرهنگ امثال سخن[3] حسن انوری به سادگی رد شد. به ویژه دو تن اخیر زحمات سنگینی در زمینهی گردآوری ضربالمثلها کشیدهاند. اما پیوسته این ایراد بر همهی فارسیپژوهان وارد است که میان ضربالمثل با تعبیر و اصطلاح، کلمات قصار و مصراعها و ابیات مشهور شعرا فرقی نمینهند و همه را یک کاسه میکنند و تعریفی فنی و عالمانه از ضربالمثل به عنوان گونهای از گونههای ادبیات شفاهی که محصول اندیشه و دانش مردم ساده است، ندارند. و این جا نیز مانند هر جای دیگر، پژوهشهای خود را با حبابهای خود بزرگبینی نژادی و قومی آلوده میسازدند و به کمّیگرایی غیر کیفی و بیمحتوا دست مییازند. گرچه مثلا انوری در گفتارش میگوید:«در کنار [ضربالـ]مثل اغلب، سخنان حکمتآمیز و شعر مثلگونه و تعبیر نیز به کار میرود، ولی باید دانست که آنها به مثل قرابت و تشابه دارند، ولی عین مثل نیستند... کلمات قصار که از بزرگان نقل شده نیز از این زمره است.»[4]
اما باز هم، در کتاب دو جلدی بیش از یک هزار و دویست صفحهای خود، همهی گونهها را در هم تخلیط کرده است و خواننده را از هر گونه راهنمایی برای بازشناسی ضربالمثل با تعریف فوق محروم ساخته است و بالاخره معلوم نداشته است به چه تعداد و چه ضربالمثلهایی در ادبیات شفاهی موجود است. در حالی که نام کتاب را «فرهنگ امثال» نهاده است.
چگونگي يافتن اين اثر
پس از دفاع از رسالهی دکتری خود در دانشگاه استانبول در شهریور ماه 1362، به بلغارستان رفتم و تا آخر آذر ماه همان سال به کمک مرحوم جمشید سیار در کتابخانهی دانشگاه صوفیه به کار پژوهشی مشغول شدم. وی از شهر تبریز و همشهری من بود. پس از کودتای 28 مرداد به مهاجرت سیاسی مجبور شده بود و همراه آشفته، شاعر طنزپرداز و چپگرای گیلانی در صوفیه اقامت گزیده بود. جمشید سیار سالها در دانشکدهی ادبیات دانشگاه صوفیه به تدریس دستور زبان و متون فارسی اشتغال داشت. کتاب درس قطوری هم به زبان بلغاری با عنوان «زبان فارسی» چاپ کرده بود. مردی بود نیکوسخن، بذلهگو و خوش بیان. ترکی را به لهجهی تبریز حرف میزد و علاقهی خاصی به ترکیپژوهی داشت.
در آن روزگار ترکیستیزی شدیدی در آن کشور حاکم بود. گرچه سه میلیون از اهالی نه میلیونی بلغارستان مسلمان و ترکزبان بودند، اما از حقوق فرهنگی محروم شمرده میشدند و رژیم حاکم برای امحاء خاطرهی حکومت هفتصد سالهی عثمانی بر آنجا، به امحاء هر گونه مظاهر فرهنگی مسلمین دست مییازید؛ و از این رو، در مراکز دانشگاهی و فرهنگی نسخههای خطی و کتابهای ترکی را از دسترس دور نگه میداشتند و دستیابی به آنها سخت و دشوار بود.
در حین مطالعاتی که در آن جا داشتم، به یک مجموعهی خطی فارسی و ترکی برخوردم که جزیی از آن حاوی ضربالمثلهای ترکی آذری بود و جمشید سیار به سختی توانست روگرفتی از آن تهیه کند و در اختیار من بگذارد. آنچه در این جا عرضه میشود، همین جزء از آن نسخه است که هیچگونه آگاهی پیرامون نویسنده، زمان و محل تألیف آن در دست ندارم. از شیوهی املاء و قراینی نظیر ویژگیهای لهجهی مؤلف، حدس میزنم که در اوائل قرن سیزدهم هجری و از سوی یک ایرانی اهل ولایت خمسهی آذربایجان تألیف یا استنساخ شده است.
ویژگیهای املایی
1- جهت آسانخوانی متون ترکی با الفبای عربی، ما املای کلیهی کلمات را بر اساس جدول آسانخوانی تنظیم کردیم. اما جهت نشان دادن برخی ویژگیهای املایی اصل نسخه، برخی کلمات ترکی را که که مؤلف با حروف / ص/ (مانند: صاتماق) و / ط/ (مانند: طاووغ) نوشته بود، عیناً حفظ کردیم.
2- یکی دیگر از خصوصیات املایی نسخه آن است، مؤلف سه حرف / پ/ ، / چ/ ، / گ/ ، را حروف مستقل نشناخته است. ما نیز این شیوه را عیناً حفظ کردیم. یعنی سه فصل به صورت زیر ترتیب دادیم:
1. / ب/ و / پ/ ← باب البا.
2. / ج/ و / چ/ ← باب الجیم.
3. / ک/ و / گ / ← باب الکاف.
3- در نظام الفبایی عربی، مؤلف حرف / هـ / را قبل از حرف / و/ آورده است که آن را نیز حفظ کردیم.
4- از موارد قابل ذکر کار مؤلف آوردن دو گونه املاء از یک کلمه در دو جای مستقل است. یعنی دو روایت املایی از یک کلمه، در دو مدخل آورده است. مانند:
قادا گؤرۆنۆب گلمز، / قضا گؤرۆنۆب گلمز.
گرهکلینی گرهکمز گۆنده فیکیر ائیلهمک گرهک/ کرهگلینی گرهکمز چاغدا.
5- مؤلف در برخی جاها، بعضی کلمات مشکل را به فارسی ترجمه کرده است که از این موارد نیز استفاده کردیم.
6- از دیگر خصوصیات اثر این است که برخی از مثلها امروزه در قالب روایتی دیگر رواج دارند که نمونههایی را به صورت جدول نشان دادیم:
اصل نسخه |
روایت امروزی |
اؤلۆ یئیه یئیه دیرییه دادانیر. |
اؤلۆلری یئیه یئیه دیریلره داداندی یا داراشدی. |
اؤلمک اؤلمکدیر، خیریلدماق نئیچۆندۆر. |
اؤلمک اؤلمکدیر، خیریلداماقا نه وار؟ |
اصیل آزماز، یاغ ایماز. |
اصیل ایتمز، آری یاغ اییمز. |
ایت آقساغی اوه دکین. |
ایتین آقساغی آودان قالماز. |
چاریغیندا اسیرگهین دولاغیندا تاپار. |
چاریغیندا ایتیرن پاتاواسیندا تاپار. |
جیدانی اوغورلایان ایرین ائیلهر. |
جیدانی اوغورلایان یئرین ائیلهر. |
دوغرو گئدن یول آزماز. |
یول ایله گئدن آزماز. |
دگیرمان بیلدیگین ائیلهر، چیقچیغی باشین آغریدار. |
دگیرمان دارتدیقین دارتار چرق چرقی باش آغریدار. |
دوه دگیلم ایکی یئردن بوغازلانام. |
دوه دگیلم کی ایکی یئردن نحرلنم. |
ساغ باشا ساققیز یاپیشدیریر. |
آغریماز باشا ساققیز سالیر. |
قَجَله آتاسی خِیرینه ... |
پیشیک ددهسی خِیرینه سیچان دوتماز. |
آزاجیق ایشیم، آغریماز باشیم. |
آزاجیق آشیم، آغریماز باشیم. |
اؤکۆزۆن قشقهسینی اولومالی. |
اؤکۆزۆن قشقهسینی دؤیهرلر. |
آناسیز اولاندا، پالوده دیش سیندیرار. |
ایش ترسه گلنده، فالوده دیش سیندیرار. |
آغریماز باشا ساققیز سالیر. |
ساغ باشا ساققیز یاپیشدیریر. |
گوودوش دیغیرلانار، دوواغین تاپار. |
کئوَج یوغالدانار قاپاغین تاپار. |
کور قوشون یئمینی الله یووادا یئتیرهر. |
کور لقلقین یواسین الله اؤز الیلن تیکر. |
نه سالارسان آشینا او گلهر قاشیغینا. |
نه سالارسان آشینا او گلهر قارشینا. |
7- برخی کلمات، عبارت و یا متن ضربالمثل را نتوانستیم بخوانیم که عجالتاً به جای آنها سه نقطه [. . . ] گذاشتیم.
15. احتمال رونگاری
در بررسی و مقابلهی این نسخه با کتاب «امثال و حکم در لهجهی محلی آذربایجان» اثر علی اصغر مجتهدی، احتمال دادیم که روگرفتی از نسخهی مورد استفادهی ما در دست او بوده است. وی در تدوین کتاب خود از پنج نسخه استفاده کرده است. خود او این پنج نسخه را چنین میشمارد:
نسخهای به خط حاج حسین آقا خطایی، میرزا یوسف خان ریاحی، میرزا محمد تقی مراغی و پیشنویسهای مرحوم صادق امیر اصلانی و یک نسخهی نسبتاً قدیم خطی که مؤلف آن مشخص نیست.
نسخهی مورد استفادهی ما ظاهراً مشابه «نسخهی قدیم خطی» است که علی اصغر مجتهدی در تألیف کتاب امثال و حکم خود از آن سود جسته است.
مجتهدی در بخش منابع و مأخذ شماره 145 دربارهی نسخهی قدیمی خطی که مورد رجوع و استفادهی وی بوده است میگوید:«این نسخه که حاوی امثال آذری و فارسی است چون پنج صفحه از اول و صفحات متعددی از آخر آن افتاده، بنابراین نام مؤلف و سال تحریر کتاب روشن نیست. اما بنا به حدسی که اهل فن میزنند ظاهراً مربوط به اواسط صفویه و به ظن قوی زمان شاه عباس کبیر است.»
یکی از قراینی که اثبات میکند نسخهی مجتهدی و نسخهی ما یکی است برخی نمونههای مشابهی است که در نسخهی ما و نسخهی او مشابه ضبط شده است. مانند:
آجی ایشلتمه، توخو ترپتمه.
آزارلیق اولسون، بیزارلیق اولماسین.
ات یئیهن قوشون تومجیقچی اگری گرهگ.
بیرلیک، بۆتۆنلۆک.
ایلان اگیلر بۆکۆلر دلیگه دوغرو گئدهر.
بیر ایگیدین چاشتی ایکی ایگیدی آج قویار.
قارنیم اۆچۆن دگیل، قدریم اۆچۆندۆر.
قیزین دؤگمهین، دیزین دؤیهر.
ددهلردن بودور اؤگۆت، دگیرمانی اؤزۆن اؤگۆت.
البته ممکن است این گونه نبوده و نسخهی ما همان نسخهی قدیمی که نزد مجتهدی بوده نباشد و مؤلف نسخهی در دست ما، نسخهی مجتهدی را در دست داشته و با توجه به آن تألیف مجموعه را به سرانجام رسانده است.
[1] دهخدا، علیاکبر. امثال و حکم، تهران، امیرکبیر.
[2] شاملو، احمد. کتاب کوچه، تهران، مازیار، 1358.
[3] انوری، حسن. فرهنگ امثال سخن، تهران، سخن، 1384.
[4] انوری، حسن. همان، ص 12.