معرفی مقالات نقد دکتر حسین محمدزاده صدیق به همراه متن مقاله

دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

سید احسان شکرخدایی / وبلاگ سفر از کثرت به وحدت

مقاله‌ی درباره قصه‌‌های کودکانه‌ی بهرنگ را استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق در سال 1345 یعنی در 21 سالگی نوشته است و اولین نقد علمی درباره‌ی آثار وی است كه در تابستان همان سال در شماره‌ی سوم مجله‌ی خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ شده است.

در این نقد پیش از هر چیز، بینش مترقی استاد مشهود است. در اولین پاراگراف،‌ پیام سیاسی نویسنده‌ی نقد در نیش و كنایه به رژیم ستمشاهی به چشم می‌خورد. او، خواننده را متوجه این مسأله می‌كند كه قصد صمد بهرنگی از تمثیل «زن بابا»، رژیم شاهنشاهی و نماد «اولدوز»، مردم محروم آذربایجان است.

در بند بعدی، به تأثر و استفاده‌ی نویسنده‌ی داستان‌ها از فولكلور آذربایجان اشاره می‌كند و خود به شیوه‌ی مطلوبی به معرفی نمادهای فولكلوریك از قبیل كلاغ، روباه، مادر و عروسك كه مورد استفاده‌ی بهرنگی نیز بوده است، می‌پردازد. در تمامی داستان‌های بهرنگ ارتباط شخصیت‌های قصه را با گنجینه‌ی فولكلور آذربایجان می‌كاود و می‌یابد.

سپس به تحلیل قصه‌ها دست می‌یازد. تحلیلی كه هم پشتوانه‌ی علمی دارد و هم كلمات زیبای به هم متصل شده‌اش، یكپارچگی خاصی به متن داده است. همچنین در متن نقد، جملات جسورانه‌ای مانند: «اسباب اندیشه و بیان آزاد میسر و فراهم نیست و ارباب معرفت میدان و مجالی برای بیان افكار خود ندارند» وجود دارد.

متن مقاله نقد دکتر صدیق را در ادامه بخوانید

 

ادامه نوشته

محاکمة اللغتین و امیر علیشیر نوایی 10 (دکتر حسین محمدزاده صدیق)

چاغاتای تورکوسون ترجمه ائدن: دکتر حسین محمدزاده صدیق

[ظنّ و گۆمان مصدری]

• یئنه [تۆرکلرین] بیر نوع عیبارت و ادالاری وار[دیر] کی بیر کیمسه‌نین بیر ایشی [گؤردۆگۆنۆ] گۆمان ائتمک ایله، اول ایشی اول شخصه نسبت‌گونه وئره‌رلر. یوخ کی تحقیق اۆزۆندن، بلکه مظنّه و گۆمان حیثیتیندن[دیر.] اما بوندا دقت چوخدور. بئله کی:


بارغودیک
barğudik،

یارغودیک yarğudik،

کیلگۆدیک kilgüdik،

بیلگۆدیک bilgüdik،

آیتقودیک aytqudik،

ادامه نوشته

چهار تیاتر میرزا آقا تبریزی 2 - نویسنده: دکتر حسین محمدزاده صدیق

نمایشنامه‌های میرزا آقا تبریزی مقدمه و تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق

نمایشنامه‌های میرزا آقا تبریزی

از میان این نمایشنامه‌ها گفتیم یکی به نام «حاجی مرشد کیمیاگر» در این مجموعه برای اولین بار چاپ می‌شود. سه دیگر که یک بار در برلن در سال 1340 هـ به نام «مجموعه‌ی مشتمل بر سه قطعه تئاتر منسوب به میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله» در چاپخانه‌ی کاویانی چاپ شده است، و نام اصلی آن‌ها چنین است:

1- سرگذشت اشرف خان حاکم عربستان در ایام توقف او در تهران که در سنه‌ی 1232 به پایتخت احضار می‌شود و حساب سه ساله‌ی ولایت را پرداخته مفاصا می‌گیرد و بعد از زحمات زیاد دورازه خلعت حکومت پوشیده می‌رود، در چهار مجلس.

2- طریقه‌ی حکومت زمان خان بروجردی و سرگذشت آن ایام، در چهار مجلس.

3- حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا و سرگذشت آن ایام و توقف چند روزه در کرمانشاهان نزد شاه مراد میرزا حاکم آنجا، در چهار مجلس.

ادامه نوشته

محاکمة اللغتین و امیر علیشیر نوایی 9 (دکتر حسین محمدزاده صدیق)

ترجمه از ترکی چاغاتایی: دکتر حسین محمدزاده صدیق

[ آو ]

• و آو و قوش کی سلاطین آداب و رسوموندا هر بیری باشقا متعیّن ایشدیر، ایکیسینه شکار دئرلر.

و آودا عمده کی کئییکدیر. تۆرک آنین ائرکه‌گین هونا hona و دیشیسین قولچاقچی qulçaqçı دئر.

یئنه سویقون soyqun ـ ون هم، ائرکه‌گین بوغو buğu و دیشیسین مارال maral دئر. سارت آهو و گوزن‌دن اؤزگه بیر شئی دئمز.

• و بیر های کۆیلۆ بیر آو دونقوز آویدیر، اونون هم، ائرکه‌گین قابان qaban و دیشیسین مئغیچین meğiçin و اوشاغین چورپا çurpa دئرلر. و سارت هامیسینی خوک و گراز لفظی ایله دئیه‌ر.

[قوشلار]

و گلدیک قوشا کی آندا مقرّر و مشهور ایلبه‌سۆن ‌ilbəsün اؤرده‌کدیر، و سارت او ایلبه‌سۆنۆ خود بیلمز. داهاسی تۆرک، اؤرده‌گین ائرکه‌گین سونا sona و دیشیسین بورچین borçın دئر. و سارت بونا هم آد قویماییبدیر و نر و ماده، ایکیسینه مرغابی دئر. و اؤرده‌گین انواعینی بیلیر قوشچولار قارشیسیندا مثلا:

ادامه نوشته

تحلیل محتوای آثار صمد بهرنگی - دو گربه روي ديوار

منبع: تحلیل محتوای آثار صمد بهرنگی، تالیف سلمان صفریان، تهران، نشر اندیشه نو، ۱۳۹۱.

خلاصة قصه

اين قصة كوتاه، برخورد دو گربة سياه و سفيد را حكايت مي كند كه در شبي تاريك از دو جـهت مخالف ديـوار مي آيند. هيچ كدام اجازة عبور به ديگري نمي دهد. كار به درگيري و نزاع مي كشد. و نهايتاً كسي از پاي ديوار آب سردي روشان مي پاشد. هر دو دستپاچه شده، برگشته و از راهي كه آمده بودند فرار مي كنند و پشت سرشان را هم نگاه نمي كنند.

ساختار قصه

الف. روايت شناسي

در اين قصه راوي به سان دوربيني كه كار گذاشته شده باشد، فقط آنچه را كه مي بيند تصوير مي كند و هيچگونه اطلاعي از حسياّت دروني شخصيت ها و همچنين از گذشته و آيندة ماجرا ندارد. او فقط آنچه را كه در زمان حال اتفاق مي افتد به طور زنده گزارش مي كند. و تنها يك مخاطب براي قصه متصور است و آن خوانندة قصه مي باشد. با اين توصيف بايد گفت كه زاوية ديد راوي بيروني است يعني آگاهي از حوادث قابل مشاهده و گزارش آنچه ديدني و شنيدني است.

ادامه نوشته

چهار تیاتر میرزا آقا تبریزی 1 - دکتر حسین محمدزاده صدیق

نمایشنامه‌های میرزا آقا تبریزی مقدمه و تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق

پیشگفتار

چند سال پیش در اوایل سده‌ی حاضر شمسی در برلن در «مطبعه‌ی کاویانی» کتابی به نام «مجموعه‌ی مشتمل بر سه قطعه تیاتر منسوب به میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله» چاپ شد. این «سه قطعه تیاتر» ـ که اینک بدون حتی اندک تغییر و دگرگونی از روی همان نسخه‌ی چاپی برلن، دیگر بار چاپ می‌شود ـ بعدها در اثر مساعی ایران شناسان آذربایجان شوروی ثابت شد که نوشته‌ی «میرزا آقا تبریزی»ست نه میرزا ملکم خان.

علاوه بر این «سه قطعه تیاتر» چاپ کاویانی با یک قطعه تیاتر دیگر که باز به همت ایران شناسان آذری یافت شده، و نمایشنامه‌ی ناشناخته‌ی دیگری از همین نویسنده به نام «حاج مرشد کیمیاگر» که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران یافت شد، به این «سه قطعه تیاتر» افزوده گشت. در گفتار حاضر پس از بحث کوتاهی پیرامون نمایشنامه نویسی فارسی و خلاقیت میرزا آقا تبریزی، این نمایشنامه‌ی نو یافته و اثر دیگر او موسوم به "رساله اخلاقیه" را معرفی می‌کنیم.

تاریخ نمایش در ایران

نمایش و تئاتر در سرتاسر دوران‌های تاریخی مشرق زمین مانند همه‌ی ملل اروپایی وجود داشته است. در تاریخ ادبی ایران به آثار نمایشی فراوان بر می‌خوریم. می‌توان گفت که نخستین نمایش ایرانی ضبط شده در کتاب‌ها صحنه‌سازی‌های سورنا در دوره‌ی پارت هاست. گذشته از آن، نمایش‌های مذهبی، تعزیه‌یی، پهلوانی، خیمه شب بازی، مراسم نوروز و مهرگان و غیره در تمام دوران‌های تاریخی ایران رایج بوده است که البته نمی‌توان به هیچ یک از آن‌ها نام «درام» یا «کمدی» داد. مثلا پیش از اسلام، نوعی مکالمه‌ی دو نفری موزون و مقفأ به نام پادواژیک سرود یا پتواژ گفتن در میان پارسیان رایج بود، و بازیگر آن را پتواژگوی می‌گفتند که معنی لغوی آن «پاسخگو»ست.

ادامه نوشته

تغزل نظامی گنجوی

تالیف و ترجمه: دکتر حسین محمدزاده صدیق - ۱۳۵۲

وقتى سخن از نظامی‌ می‌رود، پيش از هر چيز، منظومه‌هاى زيبا و دل‌انگيزش به ياد می‌آيد. چه بسا كه مهارت استادانه‌ى او را در غزل‌سرايى‌ فراموش می‌كنند. متاسفانه از آنجا كه هنوز غزل‌ها، چكامه‌ها و رباعی‌هاى نظامی‌ به تمامی‌ به دست ما نرسيده است، نمی‌‌توانيم تحليلى همه جانبه از اين موضوع به دست دهيم. موادى كه در دسترس ماست، بسيار اندك است و توان گفت كه بررسى نشده است. هم اكنون از ديوان نظامی‌ دو دستنويس در كتابخانه‌ى بودليان آكسفورد «انگلستان»، يكى در برلين، يكى در كتابخانه‌ى خديو قاهره و دو نسخه‌ى ديگر در هندوستان موجود است. در جنگ‌ها و سفينه‌هاى گوناگون نيز غزل‌هايى چند از او گردآورى شده است. كار تهيه نشر انتقادى از اين ديوان، دشوار ولى پراهميت و ضرورى است. اميد است كه اين كار در عرفه‌ى جشن نظامی‌ فرجام گيرد.

آنچه كه فعلا ما می‌توانيم پيرامون تغزل نظامی‌ بگوييم اين است: در تذكره‌ها آمده است كه غزل‌هاى نظامی‌ بی‌اندازه زياد بود اما در سخن درست نيست. ديوان‌هاى موجود نزديك دو هزار بيت دارند كه بی‌گمان بخش اصلى ديوان هم اين هاست. نمی‌توان دقيقاً گفت كه شاعر اين ديوان را چه زمانى تدوين كرده است. اما بيشتر غزل‌ها مسلماً محصول دوران جوانى شاعر است. غزل‌هايى نيز هست كه در آن‌ها شاعر از پيرى خود سخن می‌گويد.

ادامه نوشته

خوانش دکتر حسین محمدزاده صدیق از کتیبه‌های باستانی اورخون 3

منبع: یادمانهای ترکی باستان (سه سنگیاد باستانی)، تالیف و ترجمه دکتر حسین محمدزاده صدیق، تبریز، نشر اختر.

نقل از وبلاگ آجیان یارا 

زبان سه سنگياد كه در اين كتاب معرفي مي‌شود شيوه‌ی‌ كهن دوره‌ی‌ آلتايي ـ آذي از زبان تركي آذري معاصر است كه به شيوه‌ی‌ «گؤي تورك» معروف شده است‌.

دستور زبان گؤي تورك، جزئي از دستور زبان عمومي تركي به حساب مي‌آيد‌. پيرامون تدوين اصول و قواعد اين شيوه‌ی‌ كهن تركي، تاكنون در جهان اثر مستقل علمي چاپ نشده است‌. آنچه مي‌توان به آن مراجعه كرد، يادداشت‌هاي مرحوم پرفسور دكتر ارگين است و نيز كتاب «اسكي تۆرك يازېتلارې» اثر حسين ناميق اوركون (استانبول 1941 ـ 1936) در چهار جلد، كه پژوهش‌هاي آغازين و اصلي بود. از ميان تحقيقات اخير كتاب «دستور زبان تركي رونيك» اثر آ‌. كونونوف (لنينگراد، 1980)، رساله‌ی‌ دكتراي آقاي رجبوف زير عنوان«صرف زبان گؤي تورك» (باكو 1976) و كتاب علي عيسي شوكورلو با نام «قديم تۆرك يازېلې آبيده‌لري‌نين ديلي» (باكو 1993) و سه جلد كتاب «اۏرخون يازېتلارې»، «تۆرك ديللري» و «اۏرخون تۆركجه‌سی گرامري» از طلعت تكين (استانبول 2003) را مي‌توان نام برد‌. تركي آذري امروزي و همه شيوه‌هاي زبان تركي كه در ايران رايج است، ادامه‌ی‌ منطقي شيوه‌ی‌ تركي باستاني نامبردار به گؤي تورك است و نشانه‌هاي كهن آن در شيوه‌ی‌ گويش‌هاي تركي ايراني به چشم مي‌خورد تا ديگر شيوه‌ها. نویسنده، چند سال‌ است دستور زبان «گؤي تورك» را بر اساس سه سنگياد باستاني در برخي از دانشگاه‌هاي كشورمان تدريس مي‌كنم. اميدوارم دانشجوياني كه با متون كتيبه‌هاي فوق آشنا مي‌شوند، با اخذ قوت و الهام از دقايق و ظرايف خفته در شيوه‌ی‌ تكلم خود و با تكيه بر داده‌هاي دانشگاهي، بتوانند دستور زبان نسبتاً مدون و كامل تركي باستان را ياد بگيرند‌. آنچه در اينجا مي‌آيد، نگاهي بسيار مختصر و گذرا به پژوهش‌هاي گؤي تورك پژوهان مذكور در فوق است كه اميدوارم گامي هر چند ناچيز در اين راه به شمار آيد و علاقه‌مندان بتوانند از آن به عنوان خودآموز نيز استفاده كنند‌.

- دکتر ح. م. صدیق

کتیبه‌های اورخون، یادمانهای ترکی باستان ترجمه دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

ادامه نوشته

پیروان مکتب نظامی گنجوی در سده‌ی هشتم

تالیف و ترجمه: دکتر حسین محمدزاده صدیق - ۱۳۵۲

ادبیات آذربایجان در سده‌های هفتم و هشتم هجری در شرایط سخت اقتصادی و سیاسی تکامل می‌یافت. سپاه ویران‌گر فئودالی مغول، از آغاز سده‌ی هفتم که سرتاسر خاور نزدیک و بخش اعظم از اروپا را درنوردید، آذربایجان را نیز تصرف کرد. شهرهای زیبا و روستاهای سر سبز و آباد را ویران کرد. قتل و غارت و مالیات‌های سنگین مردم را از هستی ساقط کرده بود.[1]

استیلای مغولان، ضربه‌های شدیدی به تکامل فرهنگی و اقتصادی مردم وارد کرد. کشتارهای خونین و قتل و غارت‌های بی‌امان، خرید و فروش اهالی به عنوان برده و کنیز و نفی بلد هنرمندان و دانشوران، در زندگی مادی و معنوی مردم، تأثیر وخیمی بر جای می‌نهاد.

سرکرده‌های چنگیز خان، اغلب مردم شهرها و حتی قصبه‌های بزرگ را بدون استثنا قتل عام می‌کردند. از جمله در اترار، اورگنج، نیشابور، ترمذ، هرات، مرو، توس، ری، مراغه، اردبیل، نخجوان،‌ بیلقان و دیگر شهرها کشتار عظیمی کردند.[2]

«اسارت مغول با چرکاب خونین خود، مردم سرزمین‌های تحت استیلای خود را، نه فقط در مشقت و مضیقه نگه می‌داشت، که روح آنان را خرد و خفه می‌کرد.»

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyn Düzgündən bir neçə şer - Qoşmalar

Şahinlər Ağlamaz

Sən mənim şe´rimin xətabı oldun,

Hər nə his eylədim sənə söylədim.

İntihasız ağır məşəqqət çəkdim,

Sənə dönüb bütün bəyan eylədim.

 

Kim bilir burada nələr çəkirəm,

Ürəyimdə ağır qubar qalanıb.

Qüssədən, düyündən açılmır üzüm,

Gülüncüm, şadlığım necə talanıb.

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyin Düzgünün yayınladığı QARA MƏCMUƏ - 14

2000 ilində Təbrizdə Qara Macmuə adlı kitab nəşredildi. Bu kitabı Prof. Dr. Hüseyin Düzgün tərtib etmişdir. O, Şeyx Səfi Ərdibiliyə aid olan qıssa sözləri şerlər və hekayələri bir yerə yığıb bu ad ilə təqdim etmişdi. Həmin kitabı Bakıda İslam Ğəribli latin hərflərinə çevirib nəşretdi. Aşağıda Bakıda nəşrolan kitabı oxuyursunuz.

İsa Məcidi

SƏFVƏTÜS – SƏFA

FAİDƏ – 5

Sultan Şeyx Səfi-qüddəsə sirruhu – «Əlləzinə yəstəmi’ unəl – qəvlə və yəttəbi ’unə əhsənəhu». /Tərcüməsi: O kəslər ki sözü dinləyib onun ən gözəlinin ardınca gedərlər… «Zumər» surəsi, 18-ci ayə/ ayətində buyurdu ki: «Hər vəqt könül qulağı eşidici ola «Və iyəha uzunun va’ iyəhtun». /Tərcüməsi: Və açıq qulaq bunu eşidə bilə… «Haqqə» surəsi, 12-ci ayə/ və Qur’anı Həqqi-təala istima’ilə eşidə və əhsəninə mütabiət edə, şöylə ki, Həqqi-təalanın ümuruna rəğbət eliyə və ixlas ilə tələqqi göstərə, əgər könül ilə eşidə, səma’da ola və əgər nəfs ilə istima edər, xətadə olur.
Vəqti ki salik könül qulağı ilə eşidə və mütabiəti-həsən edə, anın misalı şöylə ki, məsələn, bir şahbazın başından tomağın alıb seydin göstərsələr, şöylə ki ol quşun gözündən hicab getə, ol seydin ardınca pərvaz edər və iztirabə düşər, ta ol seydi bulub almayınca sükun və qərar eyləməz.
Və əhli-vəcdin halı ana bənzər ki, məsələn, əhli-vəcd qəvvaldən bir qövli eşitsə ki, ol kəndünün məqamı və mənzili olsa, iztirabə düşər, şöylə ki, mətlubuna və məqsuduna irişməyincə, aram və qərar etməz.
Beyt:
Caye aram coz əz saede soltan nəkonənd,
Aşeqani ke dər in ouce tələb şəhbazənd.

ادامه نوشته

تحلیل محتوای آثار صمد بهرنگی - پسرک لبو فروش

منبع: تحلیل محتوای آثار صمد بهرنگی، تالیف سلمان صفریان، تهران، نشر اندیشه نو، ۱۳۹۱.

پسرك لبو فروش

خلاصة قصه

اين قصه كه احتمالاً از خاطرات دوران معلمي صمد بهرنگي مي باشد، داستان زندگي پسرك لبو فروشي است بنام تاري وردي. او متعلق به خانواده روستايي و فقيري است كه پدرش را كه يك قاچاقچي بوده، امنيه ها روي اسب زده و كشته اند ، و اكنون او با مادر مريض وخواهر جوانش زندگي مي كند. هر دو خواهر و برادر در يك كارگاه قاليبافي كه متعلق به حاجي قلي است كار مي كرده اند. حاجي قلي به خواهر نظر بد داشته كه پسرك پس از آنكه متوجه قضيه مي شود با وي درگير شده، او را زخمي كرده و فرار مي كند. اما حاجي با حيله گري پسرك را گير آورده و انتقام زخمش را از او مي گيرد. پس از اين حوادث ،خواهر و برادر به كار خود در كار گاه حاجي قلي پايان مي دهند و زندگي خود را با لبوپزي خواهر و فروش آن توسط برادر مي گذرانند و نهايتاً موفق مي شوند كه اوضاع خود را جمع و جور كرده ابتدا خواهر را به خانة بخت بفرستند و سپس برادر مهياي ازدواج مي شود.

ادامه نوشته

محاکمة اللغتین و امیر علیشیر نوایی 8 (دکتر حسین محمدزاده صدیق)

ترجمه از ترکی چاغاتایی: دکتر حسین محمدزاده صدیق

[ آو ]

• و آو و قوش کی سلاطین آداب و رسوموندا هر بیری باشقا متعیّن ایشدیر، ایکیسینه شکار دئرلر.

و آودا عمده کی کئییکدیر. تۆرک آنېن ائرکه‌ڲین هۏنا hona و دیشیسین قولچاقچې qulçaqçı دئر.

یئنه سۏیقون soyqun ـ ون هم، ائرکه‌ڲین بوغو buğu و دیشیسین مارال maral دئر. سارت آهو و گوزن‌دن اؤزگه بیر شئی دئمز.

• و بیر های کۆیلۆ بیر آو دۏنقوز آوېدېر، اۏنون هم، ائرکه‌ڲین قابان qaban و دیشیسین مئغیچین meğiçin و اوشاغېن چورپا çurpa دئرلر. و سارت هامېسېنې خوک و گراز لفظی ایله دئیه‌ر.

[قوشلار]

و گلدیک قوشا کی آندا مقرّر و مشهور ایلبه‌سۆن ‌ilbəsün اؤرده‌کدیر، و سارت اۏ ایلبه‌سۆنۆ خود بیلمز. داهاسی تۆرک، اؤرده‌ڲین ائرکه‌ڲین سۏنا sona و دیشیسین بورچېن borçın دئر. و سارت بونا هم آد قۏیمایېبدېر و نر و ماده، ایکیسینه مرغابی دئر. و اؤرده‌ڲین انواعینی بیلیر قوشچولار قارشېسېندا مثلا:

ادامه نوشته

تحقیقی در تبار نظامی گنجوی - بخش دوم و آخر

مقاله زیر، مقاله استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق است که در کنگره نظامی در سال ۱۳۷۱ در شهر تبریز ارائه شد، اما این مقاله بعد از مدتی از میان مقالات کنگره نظامی حذف گردید.

دکتر حسین محمدزاده صدیق در تبریز کنگره نظامی گنجوی 1371

تصویر استاد دکتر صدیق زمانی که در کنگره نظامی گنجوی در شهر تبریز شرکت کردند.

ب- ادله‌ی معنایی و بیان در مضمون

آنجا که با کاربرد لغات ناب ترکی تسلط خود را به دقایق این زبان توانمند آشکار می‌سازد و گر چه اساساً سعی نظامی بر آن است که در پارسی‌سرایی کمتر لغت غیر فارسی و به ویژه لغات ترکی به کار برد اما ذهن وقّاد و طبع روان و جودت بیان او مانع این خواستش می‌شود. برخی لغات ترکی ناب که نظامی در آثار خود به کار برده است، عبارتند از: آقا، اروغ، ایل، ایلاق، بالش، بزک، بیرق، تامغا، توتماج، تتق، چالش، طغان، قارنجه، قزل، قشلاق، گرک، منجق، وثاق، یام، یزک، یبلان و جز آن.

مثال:

خردم یزک فرستد و وثاق خیلتاشی،

ادبم طلایه دارد به یتاق پاسبانی.

*

تا کرمش در تتق نور بود،

خار ز گل، نی ز شکر دور بود.

ادامه نوشته

محاکمة اللغتین و امیر علیشیر نوایی 7 (دکتر حسین محمدزاده صدیق)

ترجمه از ترکی چاغاتایی: دکتر حسین محمدزاده صدیق

[نئچه مصدرین شرحی]

و تۆرک الفاظیندا بو نوع لفظ چوخ تاپیلیر. مثلا بو مذکور اولان یۆز لفظدن بیر نئچه‌سینه مشغوللوق قیلیب ثابت قیلالی تا خصم مقابله‌ده الزام اولسون کی اؤزگه‌لرینی بونا قیاس قیلسین:

• شعرا اکابریندن کی بعضی مئی تعریفینده مبالیغه قیلیندیرلار و مُعْتادٌ بِهْ امردیر کی مئی ایچمک قواعیدینده سوز چوخ سۆرۆب، ظرافت نهایت‌سیز ظاهیر قیلیرلار. بیری سیپقارماق sıpqarmaq لفظیدیر کی مبالیغه بوندان اؤتمز. تۆرکجه نظمده بو مطلع واردیریر کیم، بئیت [ فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلات ]:

ساقیا توت باده کیم بیر لحظه اؤزۆمدن بارای ،

شرط بوکیم هر نئجه توتسان، لبالب سیپقارای.

آیا بو سیپقارای sıpqaray لفظی مضمونونا یئتیشنده، فارسی شعرینده نه علاج قیلاجاقلار؟

ادامه نوشته