رسالات موسیقایی صفی الدین اورموی

دکتر حسین محمدزاده صدیق

مولانا صفی‌الدین عبدالمؤمن بن یوسف بن فاخر اورموی (613 – 693 هـ . ) معروف‌ترین نظریه‌پرداز موسیقی است. در یك خانواده‌ی آذربایجانی در شهر كهن تاریخ ارومیه چشم به جهان گشود. در فرجامین سال‌های خلافت المتسعصم (وفات 656 هـ .) آخرین خلیفه‌ی عباسی در مجموعه‌ی علمی وابسته به دربار، وی نظریه‌ی علم موسیقی درس می‌گفت. او كتابدار و مستنسخ بود و خطی خوش داشت و در خط خوش او را با یاقوت و ابن مقله مقایسه كرده‌اند.

در حبیب‌السیر نقل شده است كه هنگام فتح بغداد به دست هلاكو، صفی‌الدین عود بر دست بر وی وارد می‌شود و با آهنگی چنان تأثیر در او می‌كند كه هلاكو را خوش می‌آید و از یغما دست بر می‌دارد.

هلاكو بعدها برای او 1000 دینار ماهیانه تعیین كرد تا به فرزندان بزرگان حكومت، موسیقی بیاموزد. دو تن از فرزندان شمس‌الدین جوینی صاحب دیوان مغول، به نام‌های بهاءالدین محمد و شرف‌الدین هارون از شاگردان او بودند كه بعدها شهرت قبول و آوازه یافتند.

صفی‌الدین كتاب معروف خود موسوم به رسالة الشرقیه فی النّسب التألیفیه را تقدیم به شرف‌الدین هارون كرد. او در بغداد رئیس دیوان انشاء نیز شد و در سال 693 هـ . در زندان درگذشت.

آنچه از او برجای مانده چنین است:

1. ایقاع (به تركی ایرانی) ازآثار بسیار مهم علم موسیقی در جهان اسلام است.

2. شرفیه یا الرسالة الشّرفیه فی النِسَب التألیفیه یا كتاب الموسیقی (به عربی). این كتاب به نام شرف‌الدین هارون تألیف شده است.

نسبت به آثار موسیقی‌شناسان پیشین، بدیع و مستقل است. این كتاب نخستین بار در سال 1891 م. با ترجمه‌ی انگلیسی توسط فارمر منتشر شد.

صفی‌الدین در این كتاب برخی ایرادات به فارابی و ابن‌سینا نیز وارد دانسته و به اصلاح آن‌ها كوشیده است. این كتاب دارای پنج فصل است:

الف. صوت و لواحق آن و شكوك وارده.

ب. حصر نسبت اعداد.

ج. اختلاف ابعاد و ترتیب اجناس و از طبقات ابعاد.

د. ایقاع و ادوار.

هـ. كیفیت استخراج الحان.

ادامه نوشته

مصاحبه با دکتر صدیق پیرامون رسالات موسیقایی

منبع: مجله مقام موسیقایی

با توجه به اینکه شما در سال‌هاي گذشته رسالات موسيقي را در دانشگاه تدريس مي‌كرديد، لطفاً كتاب آشنايي با رسالات موسيقي را كه خود تأليف كرده‌ايد معرفي فرماييد.

اين كتاب در واقع يادداشت‌هاي درسي من استكه اول بار به دعوت آقاي رضا مهدوي آن را در دانشكده‌ي موسيقي دانشگاه سوره تدريس كردم. درس رسالات موسيقي را دانشجويان رشته‌ي موسيقي در دو نيمسال تحصيلي و در سال آخر مقطع ليسانس مي‌گذراندند ولي به لحاظ آن كه اغلب رساله‌ها هنوز چاپ نشده و به صورت نسخ خطي در كنج كتابخانه‌ها مدفون بود، بيشتر دانشكده‌هاي موسيقي در ارائه‌ي اين درس دچار مشكل مي‌شدند. در تدوين كتاب حاضر، هدف آشنا ساختن پژوهشگران متن‌شناس، با اين رساله‌ها و نظم دادن به روند رساله‌پژوهي در اين رشته بود.

 

چه عواملي شوق و ذوق شما را براي جمع‌آوري نسخ خطي مربوط به رسالات موسيقي بر انگيخت؟

سابقه‌ي علاقه و آشنايي من با رسالات موسيقي، به دهه‌ي چهل برمي‌گردد. سال 1343 كه متن كتاب «مقاصد الالحان» اثر عبدالقادر مراغه‌اي توسط مرحوم تقي بينش چاپ شد، من در آن سال‌ها همراه دوستانم مشغول تدوين كتاب «دايرة المعارف آذربايجان» بودم كه براي تحقيق در احوال عبدالقادر مراغه‌اي به مطالعه‌ي اين كتاب پرداختم. اصطلاحات خاص موسيقايي نظير ايقاع، اصفاق، تعرير، تلحين، مثنيات، تجويف، اصطخاب و جز آن در آن كتاب بود و در متون ادبي ديگر پيدا نمي‌شد، شوق من را به تأمل در اين متون برانگيخت و در هر فرصتي كه به بررسي نسخ خطي متون تركي، فارسي و عربي آن‌ها مي‌پرداختم تا آن كه بعد از انقلاب در سال‌هايي كه در دانشگاه استانبول مشغول تحقيق بودم، بخشي از وقت خود را صرف تهيه و تدوين نسخه‌هاي خطي موجود در كتابخانه‌هاي استانبول كردم و كپي بسياري از نسخ را با خود به ايران آوردم.

 آيا قبل از شما، اساتيد ديگري نيز در تدوين چنين رسالاتي همت گماشته‌اند؟

هنري فارمر H. G. Farmer در سال 1987 در نخستين چاپ «انسيكلوپدي اسلام» First Endyclopedia of Eslam و نيز در كتاب «تاريخ موسيقي عربي» A History of Arabian Music مرحوم حسن مشحون در «تاريخ موسيقي ايران» و مرحوم تقي بينش در «تاريخ مختصر موسيقي ايران» اشاره‌هايي اتفاقي به برخي از رسالات داشته‌اند و مي‌دانيد كه علينقي منزوي هم فهرست توصيفي برخي از رسالات فارسي را تنظيم كرده است. خانم زنفيرا صفروا در دانشگاه باكو برخي از رسالات تركي را بازشناسي كرده است و يوسف ذكريا تحقيق بر روي برخي از رسالات عربي را در سال 1969 در بغداد انتشار داده است.

من در كتاب خودم 44 رساله‌ي فارسي را معرفي كرده‌ام و مطالب آن‌ها را دسته‌بندي كرده‌ام و گزينه‌هايي از متون آن‌ها داده‌ام و در جلد دوم ان شاء الله متون تركي و عربي را كه از سوي ايرانيان در قرون گذشته تأليف شده منتشر خواهم ساخت.

 شما دسته‌بندي مطالب و فصل‌بندي آن را در كتاب خود با توجه به تنوع و گستردگي مطالب- بر چه اساسي انجام داده‌ايد؟

فصل‌بندي و نوع‌بندي مطالب رسالات موسيقي در اصل يكسان است و فقط شيوه‌ي بحث و شايد بتوان گفت، تفرّعات و روش‌شناسي گستره‌ي تنظيم مطالب فرق مي‌كند. در اين تحقيق من كوشيده‌ام با رو در رو نهادن و مقابله‌ي محتويات 44 رساله‌ي فارسي به دسته‌بندي اين مطالب و بازشناسي استخوان‌بندي آن‌ها بپردازم و وجوه افتراق آن‌ها را نيز بازنمايم. موسيقي را در گذشته «علم» مي‌ناميدند و آن دانشي بود كه از رياضيات جدا شده بود و فرجامين بخش تحصيلات عالي به شمار مي‌رفت و در طبقه‌بندي علوم، جايگاه خاصي داشت و به آن «صناعت علم» اطلاق مي‌شد.

ادامه نوشته

رسالات موسیقایی عبدالقادر مراغه‌ای

دکتر حسین محمدزاده صدیق

ابن غیبی، عبدالقادر مراغی (متوفی 838 هـ .) صاحب آثار نظری در علم موسیقی، در شهر مراغه‌ی آذربایجان تولد یافته است. محمد علی تربیت تاریخ تولد او را 754 هـ . ذكر می‌كند.8 مرگ وی در شهر هرات و به بیماری وبا یا طاعون اتفاق افتاده است.

پدر عبدالقادر، به گفته‌ی خود او در انواع علوم ید طولا و مرتبه‌ی اعلی داشته است و موسیقی نیز می‌دانسته است. عبدالقادر این علم را پیش پدر و پس از حفظ قرآن یاد گرفته است و خود، علت آموزش موسیقی را مهارت یافتن در تلاوت قرآن با نغمات طیبه از سر وقوف ذكر می‌كند.

عبدالقادر پس از كسب علوم رایج عصر خود در مراغه،‌ به شهر تبریز رفته است. در روزگار او، شهر مراغه از شهرهای بسیار آبادان و مهد علم و ادب جهان اسلام بود. وی در دربار جلال‌الدین حسین بن شیخ اویس ایلكانی سلطان جلایریان به شغل دیوانی پرداخته است و مدتی نیز به عنوان حاكم عراق به كار پرداخته است و پس از فتح بغداد توسط امیرتیمور به سمرقند رفته و در آنجا به تعلیم موسیقی پرداخته و بزرگترین موسیقیدان و خواننده‌ی دربار امیر تیمور شده است.

جلایریان در توسعه‌ی موسیقی تركی ایرانی اهتمام داشتند و عبدالقادر هنگام اقامت در تبریز در مسابقه‌ی 000/10 دیناری كه از سوی رضا رضوانشاه استاد موسیقی تبریز برگزار شده بود، برنده‌ی آن شناخته شده است.

پس از وفات امیر تیمور در 807 هـ . به دربار خلیل، حاكم سمرقند (812 هـ .) و شاهرخ (779- 850) انتساب یافته است و در همین زمان كتاب الادوار را كه به زبان تركی نگاشته بود، به سلطان مراد دوم عثمانی تقدیم داشته است.

فرزند كهتر ابن غیبی موسوم به عبدالعزیز هم در علم موسیقی سرشناس بوده است و نقاوة الادوار اثر اوست كه او نیز آن را به سلطان مراد دوم عثمانی (855 هـ .) تقدیم كرده است.

عبدالقادر مراغه‌ای پس از مرگ نیز مورد تجلیل و احترام علمای فن قرار گرفته است و هر كس كه به تألیف رسالات موسیقی اهتمام كرده از او به عزّت یاد كرده است. مثلاً علی بن محمد معمار بنایی او را وحید الدّهر و الادان و فرید العصر و الزّمان می‌خواند.9

در زندگی و آفرینش عبدالقادر مراغه‌ای نكته‌ای كه بسیار قابل اهمیت است، این است كه وی بدون تعصّبات ملی، دو زبان فارسی و عربی را نیك آموخته و ضمن تركی‌نویسی، چند اثر هم به فارسی بر جای گذاشته است. گر چه او به موسیقی ملی تركی- ایرانی خدمات شایانی كرده است و هنوز بقایای آهنگ‌های تركی عبدالقادر در موسیقی تركی باقی مانده است، اطلاع وسیعی از ادبیات غیر تركی ایران نیز داشته است.

نوه‌اش محمود هم، مقاصد الادوار را به تركی نگاشته و به بایزید دوم عثمانی (886- 918 هـ .) تقدیم كرده است. خود عبدالقادر پیش از عثمانی‌ها به امیرتیمور كه هنرمندان را در زی و پناه خود نگه می‌داشت، علاقه داشت و از او در جامع الالحان به عنوان- پادشاه اسلام و سلطان الاعظم- یاد می‌كند و پیوسته او را به علم و هنر می‌ستاید.

ادامه نوشته