رسالات موسیقایی عبدالقادر مراغهای
از آثار و تصانیف تركی مراغی در جلد دیگر بحث خواهیم كرد. اینجا شایسته است اشاره كنیم كه اكنون در موسیقی تركیه هفت قطعه آهنگ مراغی در مقامهای مختلف تركی اجرا میشود. مانند شوقنامه، حیدرنامه، نقشبسته، نقش دویك، یوروك سماعی و غیره كه یادمانهای ساختهی مراغی به شمار میروند.
آثار ابن غیبی، عبدالقادر مراغهای در موضوع موسیقی عملی و تعریف آلات موسیقی بسیار پر اهمیت است. از ابن غیبی، چند كتاب به تركی و فارسی بر جای مانده است كه عبارتند از:
1. الادوار: به زبان تركی و نام دیگر آن روح پرور است.
2. مجالس: به زبان تركی كه بخشهایی از آن را در خاتمهی مقاصد الالحان و خاتمهی جامع الالحان آورده است.
3. دیوان شعر تركی: كه بخشهایی از آن را در جامع الالحان و مقاصد الالحان میتوان دید.
4. كنز الالحان: از این كتاب تا كنون نسخهای به دست نیامده است. گفته میشود كه این نخستین تألیف عبدالقادر در علم موسیقی بوده است و در آن نغمههایی را كه خود ساخته بوده، به خط مخصوصی نوشته و ادوار را در آن شرح كرده بود. عبدالقادر در آثار خود چند جا از كنزالالحان نام برده است. مثلاً در مقاصد الالحان در باب چهارم در ذكر نغمهها میگوید:
«. . . اگر تمامی نغمات دوایر . . . را شرح دهیم، سبب تطویل كتاب شود . . .»
و آنها را در كتاب كنز الالحان ذكر كردیم.10 و یا در باب یازدهم میگوید:
«اسامی اصناف ترجیعات در كتاب كنزالالحان تمامی ذكر كرده شد . . .» 11
و در همان باب در فصل بیان اصطخاب غیر معهوده در باب ذكر نغمات اوتار تأكید میكند كه:
«. . . مجموع آنها را در كتاب كنزالالحان بیان كردهایم.»12
و در باب دوازدهم در بیان طریقهی عمل میگوید:
«در این مختصر در این باب بدین قدر اكتفا كردیم اما در كتاب كنزالالحان مجموع اعمال اصناف مبین گردانیدیم فلیرجع الیه.»13
و در انتهای مقاصد الالحان اشاره میكند كه:
«. . . ما اینها را در كتاب كنزالالحان چنان ثبت كردیم كه طالبان استخراج توانند كردن و گفتن و . . .»
این همه نشان میدهد كه كتاب كنزالالحان مهمترین تألیف عبدالقادر بوده است كه متأسفانه تا به امروز برای جهان علم نامكشوف و ناپیدا مانده است.
5. مقاصد الالحان: دارای یك مقدمه و دوازده باب و یك خاتمه است. به گفتهی خود مؤلّف در مقدمه، آن را در اصول و فروع و قواعد فن موسیقی نگاشته است و مجموع قواعد علمی و عملی و مصطلحات موسیقی را در آن آورده است. باب اول از تقسیم دساتین (= پردهها) و حدّت (= زیری) و ثقل (= بمی) سخن به میان میآورد. در باب دوم از تقسیم دساتین (= پردهها) بر اوتار (= سیمها) و تصنیف (= نصف كردن) و تضعیف (= دو برابر كردن) ابعاد و جز آن بحث میكند. در باب سوم از اقسام بعد ذی الاربع و بعد ذی الخمس (نسبت 4 و 5) و قواعد آن سخن میگوید و در سه فصل بعدی از دوازده مقام و آوازهای ششگانه و شعبات بیست و چهارگانه بحث میكند، در باب هفتم در بیان اشتباه ابعد، در باب هشتم در بیان انتقال یا تغییر مایه، در باب نهم از ادوار ایقاعی و شیوههای انگشتگذاری با عنوان ذكر اصابع ستّه و دخول در تصانیف و در باب دهم و یازدهم از ساختن تصانیف و هماهنگسازی و كوك كردن سخن میگوید. باب دوازدهم در آداب هنرمندی و تعلیم خوانندگی و شرح آلات موسیقی است. در همین فصل نام موسیقی پژوهان گذشته از فارابی تا صفیالدین اورموی آمده است. عبدالقادر در بخش پایانی اشعاری از دیوانهای تركی و فارسی خود را نیز كه برای آهنگهای موسیقی ساخته، در فصلی جداگانه به عنوان خاتمه بر متن افزوده است.
از این كتاب تا كنون سه نسخهی خطی در كتابخانههای بادلیان، استانبول و لیدن از سوی هنری فارمر معرفی شده است و كهنترین نسخه را كه در سال 821 هـ . استنساخ شده است، تقی بینش در سال 1344 چاپ كرده است.14
مقاصد الالحان در واقع چكیده و خلاصهای از جامع الالحان است و شباهت زیادی با آن دارد. گاه جدولها و اشكال نیز در دو كتاب عین هم است و اغلب سرفصلها و عناوین ابواب شباهت زیادی با هم دارند. مثلاً عناوین باب اول در مقاصد الالحان چنین است: تعریف صوت و نغمه، در كیفیت حدوث صوت و نغمه، در بیان اسباب حدّت و ثقل. و عنوان باب اول در جامع الالحان به این شرح است:تعریف صوت، تعریف نغمه، كیفیت وصول صوت نغمه به سامعه، حدث و ثقل. بقیهی فصلها هم همین گونه، همانندگی و شباهتهای محسوسی با جامع الالحان دارد.
ویژگیهای چاپ تقی بینش، دقت و امانتداری علمی در نقل و شرح مفاهیم بدیع موسیقایی است و جز ضمایم كه در آن اشعار تركی به سبب عدم آشنایی با زبان تركی به صورت مغلوط و نامفهوم چاپ شده، زحمت او در بقیهی موارد به ویژه در دادن معادلهای انگلیسی و فرانسوی اصطلاحات فی رساله كه به بهرهگیری از كتاب هنری فارمر تنظیم شده قابل اعتنا و تحسین است.
دیباچه با حمد خدا و نعت رسول اكرم (ص) شروع میشود. مقدمه، پنج فصل دارد:
-
در تعریف موسیقی.
-
كیفیت حدوث صناعت موسیقی.
-
در ذكر موضوع موسیقی.
-
در ذكر مبادی موسیقی.
-
در علت غایی موسیقی.
شرح ابواب دوازدهگانه چنین است:
باب اول، و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در تعریف صوت، فصل ثانی، در تعریف نغمه و كیفیت حدوث آن، فصل ثالث در سبب وصول صوت و نغمه به سامعه: فصل رابع در بیان اسباب حدّت و ثقل.
باب ثانی، و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در تقسیم دساتین به طریق صاحب ادوار. فصل ثانی در تقسیم دساتین به طریقی كه مقدار و نسبت بعد بقیه از آن معلوم گردد. فصل ثالث در تقسیم دساتین به طریقی دیگر كه از آن طریق معلوم شود كه هر نغمهی ثغال و حواد بر چندم عدد از اعداد واقع شود.
باب ثالث و آن مشتمل است بر پنج فصل: فصل اول در بیان ابعاد و ذكر نسبت آنها، فصل ثانی در اضافات ابعاد بعضی به بعضی، فصل ثالث در فصل ابعاد بعضی از بعضی، فصل رابع در تصنیف ابعاد، فصل خامس در بیان اسبابی كه موجب تنافر باشد.
باب رابع و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در ذكر بعضی از اصناف اجناس و نسبت ابعاد و اعدا آنها،فصل ثانی در تألیف ملایم از اقسام بعد ذی الاربع و بعد ذی الخمس، فصل ثالث در ترتیب دوایر از اضافات اقسام طبقهی ثانیه به صبغهی اولی.
باب خامس و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در حكم وترین، فصل ثانی در حكم ثلاثة اوتار، فصلثالث در حكم اربعة اوتار كه عود قدیم است. فصل رابع در حكم خمسة اوتار كه آن را عود كامل گویند و طریقهی اصطخاب اوتار آنها با یكدیگر به طریق معهود.
باب سادس و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در بیان ادوار مشهوره، فصل ثانی در بیان طبقات ادوار، فصل ثالث در تعیین آوازات ستّه و آنچ مولانا قطب الدین شیرازی بر صاحب ادوار اعتراضات كرده و جواب از آنها كه این فقیر گفته و ذكر بعضی اعتراضات كه بر ایشان وارد است، فصل رابع در بیان شعبات بیست و چهارگانه.
باب سابع و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در بیان اشتباه ابعاد به یكدیگر، فصل ثانی در اشتراك نغمات ادوار با یكدیگر، فصل ثالث در ترتیب اجناس در طبقات ابعاد عظیمی و ذكر نسبت اعداد آنها.
باب ثامن و آن مشتمل است به سه فصل: فصل اول در بیان اشتباه ابعاد به یكدیگر، فصل ثانی در اشتراك نغمات ادوار با یكدیگر، فصل ثالث در ترتیب اجناس در طبقات ابعاد عظیمی و ذكر نسبت اعداد آنها.
باب تاسع و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در ذكر دساتین مستوی و منعكس، فصل ثانی در بیان اصطخابات غیر معهوده، فصل ثالث در طریقهی پیدا كردن اعداد نفرات ترجیعات در اوتار.
باب عاشر و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در بیان قواعد گرفتهای مشكل بر دساتین عود از مشابهات و مخالفات، فصل ثانی در تعلیم خوانندگی به حلق و ذكر تركیبات قریب الفهم، فصل ثالث در كلام بر انتقال، فصل رابع در ذكر اسامی و مراتب آلات الحان.
باب حادی عشر و آن مشتمل است بر چهار فصل: فصل اول در ادوار ایقاع بدان نوع كه قدما ذكر كردهاند، فصل ثانی در بیان ادوار ایقاعی كه در این زمان متداول مستعمل است، فصل ثالث در ذكر اصول و فروع ایقاعی كه مخترع این فقیر است. فصل رابع در ذكر دخول در تصانیف.
باب ثانی عشر و آن مشتمل است بر سه فصل: فصل اول در تأثیر نغم ادوار، فصل ثانی در ذكر اصابع ستّه و طریقهی قدیم، فصل ثالث در مباشرت عمل و طریقهی ساختن تصانیف در عملیات این فن.
خاتمه و آن مشتمل است بر شش فصل: فصل اول در آنك مباشران این فن آداب مجلس چگونه رعایت كنند. فصل ثانی در آنك در هر مجلسی مناسب آن مجلس خوانند. فصل ثالث در طریقهی ممارست در این فن. فصل رابع در طریقهی تلحین مغول و اسامی كوكهای ایشان و معتدلیات، فصل خامس در ذكر اسامی مباشران این فن. فصل سادس در بیان شدود كه به عود در عمل آورند و به آن تلحینات و ترجیهات و نواختها كنند به نوعی كه سامعان صاحب ذوق غالب شوق بعضی در بكاء و بعضی در ضحك و بعضی در خواب شوند به شرط آنك معاند و متعصب نباشند و به استماع مشغول باشند.
6. جامع الالحان: پس از كنز الالحان مهمترین اثر عبدالقادر است و شامل اغلب قواعد موسیقی است. اگر كنزالالحان در برگیرندهی مجموع آهنگهای موسیقی و نمونهی كامل ساختههای عبدالقادر بوده، جامع الالحان نیز مجموع قواعد اجرای آنها به حساب میآید.
از جامع الالحان نسخههای خطی چندی برجای است كه كهنترین آنها نسخهی استنساخ شده از سوی خود مؤلف در سال 818 هـ . است كه در سال 1366 به دست تقی بینش در تهران چاپ شد. در این چاپ متأسفانه خاتمه كه خود در شش فصل رسالهی مستقلی به شمار میرود، حذف شده است و فصل دوم این بخش در 45 مجلس است و در هر مجلس اشعاری مناسب موضوع آورده شده است.
در جامع الالحان، عبدالقادر با حدیث«زُینوا القرآن بِاَصواتِكُم فَاِنَّ الصَّوتَ الحَسَن یزیدُ القرآن حُسناً» میگوید كه از خواندن قرآن به صوتی كه سبب تنافر طباع باشد باید احتراز كرد و انگیزهی روی آوردن خود به موسیقی را نیز حصول توفیق در قرائات مختلفهی قرآن مینامد.
7. كنز التّحف: این كتاب را فارمر به عبدالقادر نسبت میدهد و از آثار او میداند و مرحوم تقی بینش به استناد بیتی مشكوك در دیباچه حدس میزند كه از حسین كاشانی نامی باید باشد. این رساله در یك مقدمه و چهار مقاله و هر مقاله در چند قسم و هر قسم در چند باب است.
كنز التّحف را مرحوم تقی بینش در مجموعهای خطی محفوظ در كتابخانهی ناسیونال پاریس یافته است و با نسخ خطی دیگر مقابله و چاپ كرده است. این مجموعه حاوی هفت رساله به شرح زیر است:
-
رسالهی مقاصد الالحان. (فارسی)
-
رسالة فی الموسیقی. (تركی)
-
رسالة فی النّغمة و الایقاع. (تركی)
-
رسالة فی الموسیقی. (تركی)
-
كنز التّحف. (فارسی)
-
رسالهای در ذكر اسامی قوّالان عصر سلطان حسین بایقرا. (تركی)
كنز التّحف به لحاظ نگارش فارسی، نثری بسیار شیوا و دلنشین دارد. به نظر ما، هم به لحاظ اصول سبكشناسی نثر فارسی و هم به دلیل تواتر در ذكر تراجم، كنزالتّحف را باید از عبدالقادر مراغهای بدانیم كه بعد از مقاصد الالحان تألیف كرده است. عناوین سرفصلها و شیوهی تدوین آن نیز شبیه دو كتاب یاد شدهی وی در فوق است. قسم دوم از مقالت چهارم رسالهی كنزالتّحف، شش فصل دارد و در واقع خلاصهای از بخش خاتمهی جامع الالحان است كه تقی بینش در چاپ خود به دلیل نامعلومی آن را حذف كرده است. در این بخش پس از سخن از آداب مجالس مانند دو كتاب دیگر، قسمتی در وصیت طالبان این فن و قسم دیگری در وصایای طالبان این فن میآورد و اشعاری را كه مناسب مقامهای گوناگون است ذكر میكند. پس از نشر بخش خاتمه از جامع الالحان، میتوان به بررسی تطبیقی این دو بخش پرداخت.
تاریخ تألیف كنزالتّحف ضمن مادهی تاریخ منظومی در انتهای اثر آمده است و همین مادهی تاریخ نیز ثابت میكند كه مؤلف آن نمیتواند كسی جز عبدالقادر مراغهای باشد و ادعای انتساب آن به شخص مجهول الهویهای موسوم به حسن كاشانی هیچ دلیل قابل قبولی ندارد.
8. شرح الادوار: دیگر از آثار عبدالقادر مراغهای شرح الادوار است كه بر كتابُ الادوار صفی الدیناورموی نگاشته است و عبارت از مقدمه، پانزده فصل و خاتمه است. این كتاب را مراغی اول بار به تركی نگاشته و سپس آن را به فارسی ترجمه كرده است. نسخهی نفیسی از اصل تركی كتاب در كتابخانهی لیدن كشور هلند به شماره 1175 موجود است.
روش عبدالقادر در شرح كتابُ الادوار صفی الدین اورموی بدینگونه است كه نخست بخشی از متن عربی كتابُ الادوار را میدهد و سپس به برگردان فارسی و شرح و بسط گفتار او میپردازد. مقدمهی این كتاب چنین است:
«حمد بیغایت و شكر بینهایت قادری را كه انواع موجودات را به كمال قدرت و تمام حكمت از عدم بوجود آورد و دیباچهی دلگشای فطرت بشریت را به مزّیت فضیلت یزید فی الخلق ما یشاء موشح و مزین گردانید.
شعر:
سبحان من خشعت له الاصوات،
و ترنّمت بثنائه لنغّما.
و صلوات نا محصور و تحایای منظوم و منثور نثار روضهی سیدی كه از میدان فصاحت به چوگان بلاغت،گوی اَنااَفصَح ربوده، صدر صفّهی رسالت و اصطفا محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و اصحابه.
اما بعد، چنین گوید محرّر این كتاب و مقرّر این خطاب، اضعف عباد الله و احواجهم الداعی للمسلمین بالخیر عبدالقادر بن غیبی الحافظ المراغی غفر الله ذنوبهما كه جمعی از علمای نامدار و فضلای هر دیار و اكابر روزگار به علم ادوار اشتغال مینمودند، خصوصاً به كتاب ادوار كه تألیف مولانا صفی الدین عبد المؤمن فاخر الارموی است سقی الله ثراه و جعل الجّه مثواه و در آن كتاب هیچ یك حلّآنها نكرده بودند، بدین سبب از این فقیر حقیر التماس شرحی نمودند برای این كتاب كه مشتمل باشد بر تحقیق این فن و شرح حلّ آن مواضع مشكله، بَاَقصیَ الغایة كوشیدم و از كتب قدما آنچه مناسب هر یك از آن مواضع بود و سبب حلّآنها میشد در آن درآوردم و آنچه بر خاطر این فقیر نیز ظاهر شده بود به آنها اضافت كردم. پس هر كه در این شرح نیكو تأمل كند و امعان نظر لازم دارد از دیگر شروح این كتاب بلكه از سایر كتب كه در این فن نبشتهاند مستغنی گردد و جواب اعتراضات كه بر كتب این فن كردهاند بداند. چرا كه هر چه از علمی و عملی كه در این فن لابد است در این شرح ثبت كردم و الله الموفّق.»
عبدالقادر مراغی شرح این اثر مهم را مانند اصل كتاب در پانزده فصل قرار داده است:
-
در تعریف نغمهها در بیان حدّت و ثقل (فی تعریف النّغم و بیان الحدة و الثقل).
-
تقسیم كردن دستانها (فی اقسام دساتین).
-
در نسبتهای بعدها (فی نسبت الابعاد).
-
در آنچه كه موجبات در تنافر است (فی الاسباب الموجبه للتنافر).
-
در تألیف ملائم (فی التّألیف ملائم).
-
در دورها و نسبتها (فی الادوار و نسبتها).
-
در حكم و دستور دو وتر (فی حكم الوترین).
-
در ذكر عود و كوك وترها و استخراج ادوار از آن (فی ذكر العود و تسویة الاوتار و استخراج الادوار منه).
-
در اسامی ادوار مشهوره (فی الاسماء الادوار المشهورة).
-
در اشتراك نغمههای دورها (فی تشارك نغم الادوار).
-
در طبقات دورها (فی طبقات الادوار).
-
در كوك غیر معهود (فی اصطخاب الغیر المعهود).
-
در اوزان (فی الایقاع).
-
در تأثیر نغمهها (فی تأثیر النغم).
-
در چگونگی نوازندگی (فی مباشرة العمل).