قاعده‌ی زبان ترکی- بخش پنجم

عبدالعلی خلخالی، تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق.

 [فعل مضارع]

فعل مضارع نیز در زبان ترکی چون فعل ماضی – آن چنان که در زبان فارس- شش صیغه دارد. دو برای غایب، دو برای مخاطب، دو برای متکلم، به قراری که در فعل ماضی مذکور شد. مثلا از یازماق yazmaq :

یازر (= یازیر)  yazır،

یازللر (= یازیللار)  yazıllar،

یازرسن (= یازیرسان)  yazırsan،

یازرسز (= یازیرسیز)  yazırsız،

یازرم (= یازیرام)   yazıram،

یازرق (= یازیریق) yazırıq.

ادامه نوشته

قاعده زبان ترکی اثر عبدالعلی خلخالی. بخش چهارم

عبدالعلی خلخالی، قاعده زبان ترکی، تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق، نشر پینار.

[انواع فعل ماضی]

 فعل ‌ماضی در زبان ترک بر شش نوع است: لازم است یا متعدی. و متعدی بر دو نوع است: معلوم است یا مجهول. از لازم در زبان ترک مثل زبان عرب مجهول نمی‌آید. و هر یکی از این سه قسم یا مثبت است یا منفی.

لازم از فعل: آن است که مفعولٌ به نخواهد و معنی آن بعد از فاعل تعّلق به چیزی نداشته باشد، که او در تمامیت[1] آن فعل مدخلیت[2] برساند. مثل: یاتدی (= یاتدی) yatdı یعنی: خوابید.

متعدی: آن است که مفعولٌ به بخواهد و معنی او در تمام شدن بعد از تصور فاعل به تصورّ چیز دیگر و متمم آخر محتاج باشد. چون: زید کتابی یازدی (= زئید کیتابی یازدی)  Zeyd  kitabı   yazdı یعنی: زید کتاب را نوشت.

ادامه نوشته

قاعده زبان ترکی اثر عبدالعلی خلخالی. بخش سوم

عبدالعلی خلخالی، قاعده زبان ترکی، تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق، نشر پینار.

[در نفی ماضی]

 در نفی ماضی میم مفتوحه که در زبان ترکی علامت نفی است، به آخر ماضی پیش از دال که علامت آن است، می‌آوردند و آخر آن در سکون اصلی  می‌ماند.

چنان چه درکلدی (= گلدی) gəldi  به فتح کاف فارسی که ماضی کلمک (= گلمك) gəlmək به معنی آمدن است، کلمدی  (= گلمه‌دی)  gəlmədi، کلمدیلر (= گلمه‌دیلر) gəlmədilər می‌گویند تا آخر. یعنی: نیامد و نیامدند.

در کلدی (= گۆلدۆ) güldü به ضم کاف فارسی، که ماضی کلمک (= گۆلمک) gülmək است، یعنی: خندیدن، کلمدی  (= گۆلمه‌دی) gülmədi می‌گویند. یعنی: نخندید.

به همین قیاس است سایر افعال ماضی در نفی.

لیکن در نفی مصادر، چون بعد از آوردن میم نفی، اجتماع مثلین می‌شود و ادغام هم به جهت سکون ماقبل میم اول تعذّر[1] دارد، های رسمیه‌ای به جهت فصل[2] میان متجانسین[3] بعد از میم اول - که حرف نفی است - می‌آورند. مثل:

ادامه نوشته

قاعده زبان ترکی اثر عبدالعلی خلخالی. بخش سوم

عبدالعلی خلخالی، قاعده زبان ترکی، تصحیح و مقدمه: دکتر ح. م. صدیق، نشر پینار.

آن است که، صیغه‌ی مفرد غایب آن ‌را از مصدر می‌گیرند. به ‌این قرار که علامت مصدر را از آخرش می‌اندازند. دال مهمله‌ی مکسوره‌ای که علامت ماضویّت[1] است، با یای ساکن که علامت غیبت است، به جای آن می‌آورند و ماقبل علامت مصدر چنان‌که پیش ساکن بود، بعد از الحاق[2] علامت ماضی نیز در سکون خود باقی می‌ماند.

فعل ماضی از قاچماق (= قاچماق) qaçmaq، که مصدر و به معنی گریختن است:

قاچدی (= قاچدې‌)  qaçdı،     

قاچدیلر (= قاچدېلار)  qaçdılar،

قاچدن  (= قاچدېن)  qaçdın،

قاچدز (= قاچدېز)  qaçdız،   

قاچدم  (= قاچدېم)  qaçdım،

قاچدق (= قاچدېق) qaçdıq.     

ادامه نوشته