شناختنامه سید ابو القاسم نباتی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق

ضمن ابراز خوشحالی از افتتاح «شناختنامه سید ابو القاسم نباتی بر اساس پژوهشهای استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق» و عرض تبریک به دوستداران ادب و فرهنگ آذربایجان بدین وسیله به آگاهی می‌رساند که علاقه‌مندان میتوانند آن را در لینک زیر مشاهده فرمایید:

 
لینک شناختنامه سید ابوالقاسم نباتی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

http://nabati.iran.sc/

دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) ون آراشدیرمالاری اساسیندا یارادیلان «سید ابو القاسم نباتی نی تانیما» وبلاگی آشاغیداکی لینکده دیر:

http://nabati.iran.sc/

Dr. Hüseyin Düzgünün araşdırmaları əsasında yaradılan “Seyyed Əbulqasim Nəbâtini  Tanıma” veblogi aşağıdakı linkdədir:

http://nabati.iran.sc/

شناختنامه شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق

ضمن ابراز خوشحالی از افتتاح «شناختنامه شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس پژوهشهای استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق» و عرض تبریک به دوستداران ادب و فرهنگ آذربایجان بدین وسیله به آگاهی می‌رساند که علاقه‌مندان میتوانند آن را در لینک زیر مشاهده فرمایید:



لینک شناختنامه شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس پژوهشهای دکتر صدیق

http://sheykhsafi.iran.sc/

دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) ون آراشدیرمالاری اساسیندا یارادیلان «شیخ صفی الدین اردبیلی نی تانیما» وبلاگی آشاغیداکی لینکده دیر:

http://sheykhsafi.iran.sc/

Dr. Hüseyin Düzgünün araşdırmaları əsasında yaradılan “Şeyx Səfi - əddin Ərdəbilini  Tanıma” veblogi aşağıdakı linkdədir:

http://sheykhsafi.iran.sc/

شناختنامه سید عمادالدین نسیمی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق

ضمن ابراز خوشحالی از افتتاح «شناختنامه سید عماد الدین نسیمی بر اساس پژوهشهای استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق» و عرض تبریک به دوستداران ادب و فرهنگ آذربایجان بدین وسیله به آگاهی می‌رساند که علاقه‌مندان میتوانند آن را در لینک زیر مشاهده فرمایید:

لینک شناختنامه سید عماد الدین نسیمی بر اساس پژوهشهای دکتر صدیق

http://nasimi.iran.sc/

دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) ون آراشدیرمالاری اساسیندا یارادیلان «سید عماد الدین نسیمی نی تانیما» وبلاگی آشاغیداکی لینکده دیر:

http://nasimi.iran.sc/

Dr. Hüseyin Düzgünün araşdırmaları əsasında yaradılan “Seyyed Emadəddin Nəsimini Tanıma” veblogi aşağıdakı linkdədir:

http://nasimi.iran.sc/

شناختنامه سید عظیم شیروانی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق

ضمن ابراز خوشحالی از افتتاح «شناختنامه سید عظیم شیروانی بر اساس پژوهشهای استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق» و عرض تبریک به دوستداران ادب و فرهنگ آذربایجان بدین وسیله به آگاهی می‌رساند که علاقه‌مندان میتوانند آن را در لینک زیر مشاهده فرمایید:

 شناختنامه سید عظیم شیروانی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

http://seyedazim.iran.sc/

دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) ون آراشدیرمالاری اساسیندا یارادیلان «سید عظیم شیروانی نی تانیما» وبلاگی آشاغیداکی لینکده دیر:

http://seyedazim.iran.sc/

Dr. Hüseyin Düzgünün araşdırmaları əsasında yaradılan “Seyyed Əzim Şirvanini Tanıma” veblogi aşağıdakı linkdədir.

http://seyedazim.iran.sc/

شناختنامه حکیم ملا محمد فضولی بر اساس پژوهشهای دکتر حسین محمدزاده صدیق

ضمن ابراز خوشحالی از افتتاح «شناختنامه حکیم ملا محمد فضولی بر اساس پژوهشهای استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق» و عرض تبریک به دوستداران ادب و فرهنگ آذربایجان بدین وسیله به آگاهی می‌رساند که علاقه‌مندان میتوانند آن را در لینک زیر مشاهده فرمایید:

لینک شناختنامه ملا محمد فضولی بر اساس پژوهشهای دکتر صدیق

http://fuzuli.iran.sc/

دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) ون آراشدیرمالاری اساسیندا یارادیلان «حکیم ملا محمد فضولی نی تانیما» وبلاگی آشاغیداکی لینکده دیر:

http://fuzuli.iran.sc/

Dr. Hüseyin Düzgünün araşdırmaları əsasında yaradılan “Həkim Molla Məhəmməd Fuzûlini Tanıma” veblogi aşağıdakı linkdədir.

http://fuzuli.iran.sc/


برگزاری همایش شعر و ادب با نام استاد محمد حسین شهریار

استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) در روز ۲۷ شهریور ۱۳۹۱ در همایش شعر و ادب که به نام استاد محمد حسین شهریار نامگذاری شده است، شرکت کردند. به نقل از سایت دوستداران دکتر حسین محمدزاده صدیق، استاد بنا به دعوت مجتمع فرهنگی نور به شهر قم رفتند و در آنجا درباره خصوصیات شعری استاد محمد حسین شهریار سخنرانی کردند.

عیسی مجیدی

دکتر حسین محمدزاده صدیق در همایش محمد حسین شهریار

دکتر حسین محمدزاده صدیق در همایش محمد حسین شهریار

دکتر حسین محمدزاده صدیق در همایش محمد حسین شهریار

سهندیه فارسی اثر محمد حسین شهریار

بخش زیر را از کتاب «دکتر حسین محمدزاده صدیق و شهریارشناسی» به اهتمام ائلدار صدیق، تهران، نشر تکدرخت، انتخاب کردم. آن را در زیر قرار میدهم. استاد شهریار این شعر را پس از وفات بولود قره‌چورلو سهند سروده است. 

عیسی مجیدی

- 1 -

گویی سهند مرد؟!

باور نمی‌کنم.

کوهی که کان لعل بدخشان به سینه داشت!

کوهی کریم، کان همه سر چشمه زاد از او!

کوهی که پهن دشت مغان بود دامنش!

کوهی که قله وصل به الهام عرش از او!

باور کنم که رفت به این سادگی به باد؟!

* * *

پس آن همه پرنده، چرنده،

چه می‌کند؟

آن بره‌ها

و آن‌ همه ایلخی و گله‌ها،

بی‌سرپرست و هی هی چوپان کجا روند؟

آن کبک‌های ناز کجا در‌بدر شوند؟

* * *

گویی خموش شد دگر آن نای جانفزای؟

نایی که رام بود به آوایش آهوان،

نایی که صخره‌ها همه جان می‌گرفت از او،

نایی که کوه‌ها همه بودند، هم‌صداش.

نایی که دره‌های خموشان شب ازاو،

هر صبحدم به همهمه بیدار می‌شدند.

آوای او که مژده‌ی صبح سپید بود،

در گوش ما خزان‌زدگانِ گران دشت،

هم با غرور و غرّش ابر بهار بود.

ای داد، روزگار

گویی دگر بلند نخواهد شد آن نوا؟

* * *

تکلیف من چه با غم بی‌هم‌‌زبانی‌ام؟

باز این سکوت تلخ و فضای فشار سنج؟

قبری که وقف زنده بگوران قرن ماست؟

* * *

گویی خطاب «ناصر خسرو» به مقبره

از قرن‌ها گذشته به امواج رادیو

اینک به‌گوش ماست که:

«- یاران کجا شدند؟»

ما هم خود آن«خطیره» که با انعکاس صوت،

تکرار می‌کنیم که:

«- یاران کجا شدند».

من شعر رودکی که به سوك «شهید» گفت،

تکرار می‌کنم به رثای سهندِ خود:

«او یک تن و به چشم خرد،

از هزار بیش.»

ادامه نوشته

سهندیه - محمد حسین شهریارین اثری

منبع: دو سهندیه از محمد حسین شهریار، مقدمه و تصحیح: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، تکدرخت، ۱۳۸۵.

شاه داغیم، چال پاپاغیم، ائل دایاغیم، شانلی سهندیم!

باشی توفانلی سهندیم.

باشدا حیدربابا تک قارلا- قیروولا قاریشیبسان،

سون ایپک تئللی بولودلارلا اوفوقده ساریشیبسان،

ساواشارکن، باریشیبسان.

گؤیدن الهام آلالی سیرری سماواته دئیه‌رسن،

هله آغ کورکو بورون، یازدا یاشیل دون‌دا گئیه‌رسن،

قورادان حالوا یئیه‌رسن.

دؤشلرینده سونالار سینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سی تک شوخ ممه‌لرده،

نه شیرین چشمه‌لرین ‌وار.

او یاشیل تئللری، یئل هؤرمه‌ده آینالی سحرده،

عیشوه‌لی ائشمه‌لرین ‌وار.

ادامه نوشته

محمد حسین شهریار و بولود قره چورلو سهند/ دکتر حسین م. صدیق

ضمن تبریک ۲۷ شهریورماه (امروز) روز شعر و شاعری در ایران که به نام استاد محمد حسین شهریار نامگذاری شده است مقاله‌ی «شهریار و سهند» درباره‌ی روابط ادبی محمد حسین شهریار با حماسه‌پرداز بلندآوازه‌ی معاصرش بولود قاراچورلو (سهند) است که «سهندیّه» را استاد شهریار خطاب به او در جواب مکتوب منظوم وی سروده بود. این مقاله در واقع مقدمه‌ی کتاب«دو سهندیّه» است که از دکتر حسین محمدزاده صدیق توسط نشر تکدرخت در تهران چاپ شد (1387):

پسین‌گاه روز بیست و یکم فروردین‌ماه 1358، در تهران «بولود قاراچورلو سهند» سرایش‌گر حماسه‌پرداز آذربایجان، دیده بر این دنیای فانی فرو بست. شاعری نمدین‌کلاه و کوهین‌اراده‌ی ایلاتی، مرد مردستان، نهیب‌گر دوران ستم‌شاهی که در دهه‌ی چهل سده‌ی حاضر، با فروزش و چکاچاک آذرخش بر ستیغ خود، دل از شهریار ربود و او را شیفته و ستایش‌گر خود ساخت.

مرحوم «بولود قاراچورلو» که با تخلّص «سهند»، در زمره‌ی بزرگترین حماسه سرایان معاصر آذربایجان بلكه نام‌آورترین آن‌ها شناخته شده است، در سال 1305 ش. در شهر مراغه در میان ایل «قاراچورلو» چشم به جهان گشود.

در دوران حکومت پر اختناق رضاخانی، خانواده‌ی بولود، گر چه علایق و پیوندهای حیات عشیرتی را به تمامی از هم نگسسته بودند، اما در مراغه تخته قاپو شدند و بولود در همین شهر به مدرسه رفت. مردانگی را از پدر، عطوفت و ایثار را از مادر و سواد خواندن و نوشتن و نیز حکمت شاعری را از ادبا و شعرای گران‌قدر شهر تاریخی مراغه بیاموخت. استادانی چون عبدالصمد امیر شقاقی، اسماعیل حمیدیه نشید، آقاجان نعمت‌اللهی فائض و میرزا محمد علی ذاکر نخستین استادان و الهام بخشان سهند بودند.

نخستین شعر او، وقتی پانزده ساله بود، در روزنامه‌‌ی دیواری مدرسه‌شان نگاشته شد و در سال 1324 دو قطعه شعر زیبایش به مجموعه‌ی «شاعیرلر مجلیسی» راه یافت و منتشر گشت.

در همین سال در اداره‌ی راه استخدام شد و برای خدمت به شهرستان اهر اعزام گردید. در این شهر برای پرداخت حقوق کارگران و کارمندان، نوعی ماشین حساب دستی اختراع کرد که به روایتی به تولید انبوه نیز رسیده بود.[1]

سهند نوزده سال بیشتر نداشت که حوادث خونبار قتل نفوس و تاراج روستاها و شهرهای آذربایجان را توسط رژیم منحوس پهلوی مشاهده کرد. روح حساس او از دیدن این واقعه‌ها بسیار متأثر شد که بعدها در منظومه‌های بلند «خاطره» و «آراز» انعکاس یافت.

در فاصله‌ی سال‌های26 تا30 ، دوبار دستگیر شد و به زندان افتاد و پس از کودتای ننگین 28 مرداد، دست از فعالیتهای مؤثر سیاسی برداشت و به سوی زندگی شخصی و فرهنگی سوق داده شد و به دنبال تحصیل معاش رفت.

ادامه نوشته

نقدی بر نمایش موزیكال حیدربابایا سلام

مقاله‌ی هفتم «نقدی بر نمایش موزیکال حیدربابا» نام دارد. این نمایش موزیکال، توسط آقای عبدالحسین لاله بر روی صحنه آمده بود و دکتر حسین محمدزاده صدیق در تبیین آن، مقاله‌ای نوشت و در مطبوعات (روزنامه‌ی ایران و چند نشریّه‌ی دیگر) انتشار داد (1374).

آغاز:

نمایش موزیکال «حیدر بابایا سلام» به نویسندگی و کارگردانی «عبدالحسین بقال لاله» در نیمه‌ی دوم مرداد ماه امسال در فرهنگسرای بهمن به روی صحنه آمد. بیش از پنجاه تن بازیگر و دستیار کارگردان و عوامل و نوازنده و خواننده دست به دست هم دادند و این نمایشنامه را اجراء کردند.

نمایش موزیکال «حیدر بابایا سلام» برگرفته از اثر جاودانی استاد شهریار به همین نام، در واقع مجموعه‌ای بسیار شیرین و جذاب از چهارده صحنه‌ی جدای از هم و با فاصله‌های زمانی و مکانی معینی است که برای شرکت دادن تماشاگران در تجربیات عاطفی قهرمانان اثر، زمان روانی بهنجار و بسامانی در اختیار آنان می‌گذاشت که دو ویژگی عمده داشت:

نخست آن که کارگردان در کل به هم بسته‌ی مجموعه، توجه بسیار دقیق و صمیمانه‌ای به شؤون والای اسلامی و کرامت انسانی بازیگران می‌کند. به طور مثال در مقوله‌ی حضور زن در صحنه که متأسفانه در سال‌های اخیر گاهی به ‌گونه‌ای عمل می‌شود که حتی نتیجه‌ی آرمانی معکوس می‌دهد، کارگردان این مجموعه چنان صمیمی عمل می‌کند که تماشاچی را رودرروی کرامتی بزرگ‌منشانه قرار می‌دهد که جز تعظیم شعایر مذهبی و تحسین عملکرد او، کاری از دستش ساخته نیست.

زن، در صحنه گاه با حجاب بومی روستایی و با حرکاتی طبیعی و والامنش ظاهر می‌شود و روند بازیگری او چنان است که او را قادر می‌سازد به ایفای نقش‌های نامشخص و صحنه‌های پراکنده، صورتی قطعی و وضعیتی مشخص بخشد و از ایده‌هایش به‌ طریقی استفاده کند که بیشترین اثر ممکن را بر مخاطب و تماشاگران بگذارد. پرداخت ظاهری و توصیف کلامی وضع و حال زنِ ظاهر شده در صحنه، آمیزه‌ای با ابعاد و جهات روحی و معنوی او پیدا می‌کند و مفاهیم ذهنی نویسنده و کارگردان را به مثابه‌ی یک موجود روحانی قائم به ذات به تماشاگران انتقال می‌دهد.

ادامه نوشته

شهریار شعرینده اؤلچۆلر و بؤلگۆلر

از مقالات علمی ـ تحقیقی دکتر حسین محمدزاده صدیق در رابطه با آثار شهریار، مقاله‌ی حاضر است که در آن بحثی دقیق درباره‌ی اوزان اشعار ترکی شهریار پیش کشیده‌اند. که اول بار در ماه‌نامه‌ی «یول» (وابسته به روزنامه‌ی كیهان) انتشار یافت (1372).

شهریار آذربایجان دیلینده یازدیغی شعرلرده،[1] عروض اؤلچولریندن داها چوخ، هجا اؤلچولرینی منیمسه‌میش و بول- بول ایشلتمیشدیر.[2] اصلینده اونون اینانجینا گؤره، تورکجه‌نی باشقا دیللردن آلما سؤزلرو قایدا- قانولار قاتاندا، دیل گؤزه‌للیک و اصیللیگینی الدن وئریر. فارس دیلینده اؤلمز شعریت آبیده‌لری یادران شاعر،[3] تورکجه یازاندا « اؤز شعرینی فارسا- عربه قاتماق»[4] ایسته‌میر. بو، او دئمکدیر که شاعر اصلینده دیلین اؤزونه مخصوص اینجه‌لیکلری اولدوغونا اینانیز و دیلین اؤز سؤز و آهنگ قایناقلاریندان فایدالانماغی، دیلده بیر صنعی و چؤزوجو حال یاراتما کیمی ساییر.

او دئییر:

تورکون دیلی تک سئوگیلی- ایستکلی دیل اولماز

اؤزگه دیله قاتسان، بو اصیل دیل اصیل اولماز.

اؤز شعرینی فارسا- عربه قاتماسا شاعر،

شعری اوخویانلار ائشیدنلر کسیل اولماز.[5]

بو مصراعلاردا، شاعر هم دیلین سؤز خزینه‌سیندن دانیشیر و تورکجه‌نین گوجونه گووه‌نیر و هم‌ده اشاره‌لرله شعرین آهنگ قانونلاری و اؤلچولریندن سؤز آچیر.

دیلین سؤز خزینه‌سینه و گوجونه گووه‌نمه‌سینی اشاغیداکی بویتلرده داها آیدینجاسینا ایضاح ائتمکده‌دیر. او بوردا دیلیمیزی بیر بوللو نعمتی اولان سفره‌یه و بیر بر- بزه‌کلی و دگرلی خان یورقانینا بنزه‌دیر:

فارس شاعری چوخ سؤزلرینی بیزدن آپارمیش،

« صابر» کیمی بیر سفره‌لی شاعر پخیل اولماز.

تورکون مصلی، فولکلورو دونیادا تکدیر،

خان یورقانی، کند ایچره مثلدیر، میتیل اولماز. . .؟

ادامه نوشته

نظامی گنجوی‌ شاعر بزرگ آذربايجان - دکتر حسین محمدزاده صدیق- قسمت اول

مترجم: دکتر حسین محمدزاده صدیق

1- سرآغاز

توجه خاورشناسان روس به نظامی‌ و خلاقيت او از دهه‌ى سوم سده‌ى نوزدهم ميلادى جلب شد. در سال 1826 در شهر قازان گزيده‌ای از «اسكندرنامه»‌ى نظامی‌ درباره‌ى جنگ اسكندر با روس‌ها چاپ شد و در سال 1828 كتابى تحت عنوان «لشكركشى اسكندر بر روس‌ها طبق اسكندرنامه‌ى نظامی‌» منتشر گشت. و سپس مقالات گوناگونى پيرامون زواياى مختلف آفرينش نظامی‌، مانند مقاله‌ى تحقيقى آ.ى. كريمسكى در سال 1897، چاپ شد.

اما بيشترين كارها در اين زمينه، در اوايل سده‌ى حاضر ميلادى انجام گرفت. آ.ى. كريمسكى در كتاب «تاريخ ادبيات و تصوف در ايران» كه در سال 1900 و تجديد چاپ آن را در 1903، 1906 و 1912 م. درآورد، پيرامون نظامی‌ بحث كرد. كريمسكى در اين كتاب، با اتكاء به گفته‌هاى خاورشناسان اروپا نظير باخر، ريو و اته نظامی‌ را شاعر صوفى قلمداد می‌كرده است.

مثلاً درباره‌ى «مخزن الاسرار» گفته است: «سراينده‌ى اين اثر هيچگاه نمی‌توانست شاعرى رومانتيك باشد و داستان محبت بسرايد و اندرز نگويد». او را از شهر قم دانسته، از تغزلش بی‌خبر بوده و گفته است كه «هفت پيكر» را بر اساس خداينامه‌ى‌ عربى (!) و شاهنامه‌ى فردوسى سروده است.

در انسيكلوپدی‌هاى روسى اوايل سده‌ى بيستم نيز آگاهی‌هايى درباره‌ى نظامی‌ آمده است. مثلاً در «انسيكلوپدى بزرگ» كه در سال 1904 در پترزبورگ چاپ شد، آمده كه «نظامی‌ در سال‌هاى 1140، 1202 م. تولد و وفات يافته و گويا ديوانى مركب از 28 هزار بيت دارد و پنج مثنوى كه در ايران از ظرايف هنرى بی‌نظيرى بشمار است».

در يك انسيكلوپدى ديگر كه در سال 1916 منتشر شده، مقاله‌ى ياد شده‌ى كريمسكى عينا آمده است.

پس از چاپ ترجمه‌ى روسى، گزيده‌هايى از آثار نظامی‌ به دست ميرزا عبدالله غفارف در 1906، و. بارتولد خاورشناس نام‌آور به مناسبتى از نظامی‌ سخن گفت و در سال 1912 م. درباره‌ى مزار او مقاله‌ای نوشت و در اين مقاله دو عكس از خرابه‌هاى مزار نظامی‌ داده شده كه يكى از آن‌ها از كتاب«شرح احوال نظامی‌» تأليف ميرزا محمد آخوندوف (چاپ گنجه 1909) برداشته شده است. بارتولد نوشته است:«نظامی‌ سراينده‌ى‌ داستان‌هاى منظوم را كه در گنجه زيسته و همان جا وفات كرده است، خود فارسى‌زبانان از بزرگترين شاعران به حساب می‌آورند. خاورشناسان اروپا نيز او را بزرگترين شاعر در زبان فارسى، می‌دانند. او به راستى در تاريخ شعر فارسى بلكه در سرتاسر تاريخ ادبيات تركى نيز تاثيرى عميق برجاى نهاد.»

پس از او ن.ى. مارر به پژوهش در آثار نظامی‌ پرداخت. وى هنگام بحث از شوتا روستاوللى شاعر گرجى در سده‌ى 12 م. درباره‌ى نظامی‌ نيز سخنانى گفت.

در سال‌هاى اخير در آذربايجان شوروى كارهاى ارزنده‌ای برروى آثار نظامی‌ و شرح جريان سياسى و اجتماعى زمان وى به عمل آمده است. علاوه بر آن كه كليات خمسه و غزليات و چكامه‌هاى فارسى نظامی‌ به دستيارى بزرگ‌ترين شاعران مانند صمد وورغون، محمد راحيم، على آقا واحد، مير مهدى سيدزاده و جز آنان چاپ گشته و آثار آذربايجانى نظامی‌ يافت و نشر شده، پيرامون خلاقيت و زندگى او آثار علمی‌ گرانبهايى نيز درآمده است. از آن ميان می‌‌توان مجموعه‌ى مقالات به روسى تحت نام «نظامی‌» كه در 1940 م. چاپ شد و كتابى باز به روسى به عنوان «مطالعات درباره‌ى نظامی‌» از ماريت شاگينيان و تك نگارى ارزنده‌ای از ميكايل رفيعلى ادبيات‌ شناس معاصر آذربايجان را كه در 1939 م. چاپ شد، نام برد.

در ميان اين همه پژوهش‌ها، كتاب «نظامی‌، شاعر بزرگ آذربايجان» اثر «ی.ا.برتلس» خاورشناس نامی‌ روسى كه در سال 1940 از چاپ درآمد، به تمامی‌ اهميتى ديگر دارد.

ى. برتلس كه سال‌ها درباره‌ى نظامی‌ مطالعه و تحقيق كرده و در «دايرة المعارف اسلام» (ج 3، ص 1002- 1003 ) نيز تحقيقات خود را در اين خصوص منتشر ساخته بود، در كتاب حاضر تجزيه و تحليل علمی‌ و دقيق آثار نظامی‌ را بنيان می‌بخشد و داده‌هاى نوينى به جهان نظامی‌ شناسى ارزانى می‌دارد. از جمله اين كه به تحليل علمی‌ تك تك مثنوی‌ها و تغزّل نظامی‌ می‌پردازد و مسايل اجتماعى مورد توجه او را از منظومه‌ها بيرون می‌كشد و عناصر فلسفى تفكر نظامی‌ را تحليل می‌كند و او را در هاله‌ى دروغينى كه سبب شده بود سال‌ها مورخان و محققان اروپاى غربى و تذكره نگاران مشرق زمين، «صوفى»، «مقلّد فردوسى» و جز آن نام نهند، در می‌آورد و به اين تحقيقات نوين، اساسى استوار می‌بخشد.

ترجمه‌ى حاضر از روى متن تركى آذرى كه زير نظر پروفسور محمد عارف داداش زاده و به دست ز. عبدالله‌يف و به تصديق آكادمی‌ علوم آذربايجان شوروى و در سال 1940 چاپ شده، به فارسى آمده است و با متن روسى مقابله گرديده است.

حسین محمدزاده صديق

تهران- 1354

ادامه نوشته

استاد محمد حسین شهریار و هجری دده

در مقاله‌ی کوتاه «شهریار و هجری دده»، دکتر حسین محمدزاده صدیق یکی از اشعار شاعر ترک‌زبان اهل کرکوک عراق را که شهریار از او الهام گرفته بود، در هفته‌نامه‌ی «سهند» معرفی کرده است (1371).

«هجری دده»نین اصل آدی محمود، آتاسی «مریدزاده موللاعلی»، بؤیوک دده‌سی ایسه یئنه شاعیر اولان «نظیری دده» دیر. شمسی 1259 ایلینده دونیایا گلمیش و 1331 ش. ده اؤلموشدور. ایلک تحصیلینی کرکوک شهرینده «حاج مصطفی قردار» مدرسه‌سینده «اودوجلو موللا محمد» یانیندا گؤرموش و «واعظ موللارضا»نین طلبه‌سی اولموشدور. فارسجا و تورکجه اثرلری واردیر:

1.یادگار هجری (تورکجه ـ بغداد1329).

2.ترجیع‌بند یا انتباه ملت (تورکجه ـ کرکوک 1333).

3. تحفه‌ی سلیمانی (فارسجاـ بغداد 1335).

4. گلدسته (فارسجاـ بغداد1342).

5. رباعیات ارشادات کائنات (فارسجاـ بغداد 1342).

همده اونون تورکجه دیوان، فارسجا دیوان، زواللی ملّت و کرکوک تاریخی آدلی چاپ اولمامیش اثرلری واردیر:

اونون آشاغیدا کی شعریندن، شهریار ایلهام آلمیشدیر.

ادامه نوشته

کتابشناسی آثار دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون) - 9

ادبیات کودکان

1. چیل مایدان

محمدزاده صدیق، حسین. چیل مایدان؛ [بی‌چا.]؛ تهران: رز، 1356؛ تک جلدی؛ 39 ص.: مصوّر؛ خشتی.

کتاب حاضر افسانه‌ای درباره‌‌ی اسب است که براساس یک قصه‌ی فولکلوریک آذربایجانی در قالب داستان و به زبان فارسی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. و قهرمان اصلی آن «چیل مایدان» است.

2. دنیای قصه‌ی بچه‌ها

محمدزاده صدیق، حسین (گردآورنده و مترجم). دنیای قصه‌‌ بچه‌ها 1؛ چاپ اول؛ تهران: انتشارات رز، 1357؛ تک جلدی؛ 96 ص.؛ رقعی.

عنوان روی جلد: ادبیات شفاهی مردم آذربایجان: دنیای قصه بچه‌ها.

مجموعه‌ی حاضر ترجمه‌ی فارسی چند افسانه و قصه فولکلوریک آذربایجانی را که قهرمان اول آن‌ها «کچل» است، در بردارد. کچل در سیمای مثبت خود در ادبیات شفاهی آذری، مبارزه با عوامل منفی جامعه‌ی فئودالی گذشته، موانع سدّ راه سعادت و راحت مردم و خادمان دین و دولت را بر عهده دارد. اغلب در چهره‌ی عاشقی پاکدل و شوریده حال رویاروی امراء و حکّام می‌ایستد و زیرکانه و با مهارت، تا دم وصال می‌ستیزد.

افسانه‌های این مجموعه که تحت نام «دنیای قصه بچه‌ها» است، در دهه‌ی پنجم سده‌ی شمسی حاضر در روستاهای تبریز، اردبیل، خیاو، اهر و هریس به زبان آذری ضبط و تدوین گردیده و سپس به جهت انتشار در میان فارسی‌زبانان به این زبان ترجمه شده است.

ادامه نوشته

مقدمه بر ترجمه‌ی حسین منزوی از حیدربابایا سلام

مرحوم حسین منزوی، شاعر معروف اهل زنجان با استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق، هم‌سن بود، او همراه مرحوم عمران صلاحی هر از چندگاه به دیدار استاد می‌آمدند. هر دو دکتر صدیق را بسیار دوست داشتند. ایشان پس از انقلاب اسلامی، کتاب شعر «پنجره‌دن داش گلیر» از عمران صلاحی را چاپ کردند و بر ترجمه‌ی آزاد حسین منزوی از منظومه‌ی شهریار مقدمه نوشتند (تهران،‌ آفرینش، 1369).

منبع: کتاب دکتر صدیق و شهریارشناسی، به اهتمام ائلدار صدیق، تهران، تکدرخت، 1388.

دیگر بار بر آنیم که سخن از شهریار گوییم. سخن از او که دلش لاله‌ی طور تجلّی بود و این که این بار، این سخن را «حسین منزوی» روایت می‌کند، شاعری از تبار سوختگان. مترجم توانمند رمانتیسمی غنی و تغزلی موّاج که پیش از این آثاری از حبیب ساهر به فارسی برگردانده است:

مخند

گریه کن هرچه دلت می‌خواهد،

که در این تیره شت طولانی، گریه‌ی تو،

آب خواهد شد و محو،

و برای تو نخواهد زاد،

آسمان،

خورشیدی.

قلب شب، سنگ سیاهی است،

و تو را، آه و فغان،

ای دهقان!

آب خواهد شد،

در دل پرده‌‌ی ظلمانی آفاق، آری!

و فغان تو، همین در دل من خواهد ماند.

زِ آسمان و چپر سبزش،

نومیدم من،

که تو را قانون

دخمه‌ای داده، سیه،

در این مُلک

لیک «خان» را،

خانه‌ای،

پرستاره،

و همه پرده و آویزه‌ی سبز،

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyin Düzgünün yayınladığı QARA MƏCMUƏ - 8

2000 ilində Təbrizdə Qara Macmuə adlı kitab nəşredildi. Bu kitabı Prof. Dr. Hüseyin Düzgün tərtib etmişdir. O, Şeyx Səfi Ərdibiliyə aid olan qıssa sözləri şerlər və hekayələri bir yerə yığıb bu ad ilə təqdim etmişdi. Həmin kitabı Bakıda İslam Ğəribli latin hərflərinə çevirib nəşretdi. Aşağıda Bakıda nəşrolan kitabı oxuyursunuz.

İsa Məcidi

YOL ƏHLİNƏ QİLAVUZ

Bu əsərin də tərib edəni mə’lum deyildir. Əsər «Əl-buyuruq» risa-ləsi kimi Sultan Şeyx Səfiəddin Ərdəbilinin dilindən yazılmışdır. Çox gü-man ki, «Yol əhlinə qılavuz» risaləsini Şeyx Səfi özü yazmışdır. Əsəri yuxarıda vəsf etdiyimiz «Əl-buyuruq» kitabının zəmiməsindən aldıq.

6-1. XƏLİFƏNİN TƏ’RİFİ

Pəs indi yol əhlinin halı budur kim, bildisin və eşitdisin, bir kişi bu təriq içində olmasa, yol əhli demək olmaz.
Şöylə mə’lum ola, dinlə: /Təriqət/ qapısı oldu güşad kim, muradı olan irsin murada.
Əgər bü sözdən ibrət aldınsa, tamam oldu nəsihət burada.
Bundan sonra xəlifənin şərtini və xasiyyətini və mə’nasını bildirir. Şeyx Səfiəddin həzrətlərinin buyuruğudur:
«İndi mə’lum olsun kim, bu cahanda əvvəl xəlifə Adəm Səfiullah əleyhissəlamdır. Onun haqqındə cənabi-Həqq həzrətləri buyurmuşdur kim: «Və iz qalə Rəbbikə lil-məla’-ikəti ca’-ilun fil-ərzi xəlifətun».
Cənabi-Həqq həzrətləri məlaikələrə bildirdi kim, Adəm Səfiullah yer üzünün xəlifəsidir. Böylə olunca, əvvəl xəlifə Adəmdir. İkinci xəlifə Xatəmdir. Daha Adəmdən Xatəmə gəlinməyə qədər yeddi min il keçdi. Yüz igirmi dörd min peyğəmbərlər və üç yüz on üç mürsəllər gəldilər, aralarından bir neçəsi xəlifəlik etdilər. Ol cümlədən: Davud Xəlifətullah, Süleyman Nəbiullah, Xızr, Yusif və həm İskəndəri-Zülqərneyn kimi kimsələr xəlifəlik edib, Məğribdən Məşriqə dünyaya gəldilər və həm getdilər, ta kim, Axirəzzaman peyğəmbər Xatəmül-ənbiya Məhəmməd əl-Mustafa – səlləlahu və alihi və səlləmi – dünyaya gəldi. Həpsini müsəxxər eylədi. Cənabi-həqq həzrətləri ona «Həbibim və Rəsulum» dedi. İgirmi üç il aləmi dini-islamə də’vət eylədi. Otuz üç səhabə cəm eylədi. Aqibət olduğu dünyadan getdi, həzrəti-Həqqə vasil oldu. Onun yerinə kim qaimməqam olsa, xəlifədir».

ادامه نوشته

دروغي ديگر از بي‌بصيرتان  مدعي بصيرت ايراني درباره‌ي دكتر صديق

دکتر حسین محمدزاده صدیق و استاد محمد حسین شهریار
 
منبع: الله وئردی بصیرتی
 
در بعضی از وبلاگ‌های پان‌پارسی نوشته‌اند که دکتر صدیق روزگاری مخالف شهریار بود و در نتیجه باید مخالف بماند!

دوستان عزیز! دروغ ديگر باور نكردني مدعيان « بصيرت ايراني» درباره‌ي دكتر حسين محمدزاده صديق اين است كه ايشان را از مخالفان استاد شهريار مي‌نامند با وقاحت تمام سعي مي‌كنند ميان اين دو استاد (شهريار و دكتر صديق) به دنبال اختلافات عقيده‌اي و غيره بگردند؟ راستي اين بي‌بصيرتان مدعي « بصيرت ايراني» با اين جعل و تحريفات و دروغ بافي‌ها و انتشار آن‌ها در وبلاگ‌هاي پان پارسي به دنبال چه فتنه‌اي هستند. اين دايه‌هاي مهربان‌تر از مادر كه « روز شعر و ادب ايران» را هنوز هم زير سؤال مي‌برند، البته می‌دانند كه استاد دكتر حسين محمدزاده صديق برپا دارنده‌ی چندین کنگره‌ در دانشگاه‌ها و مراکز علمی کشور درباره‌ی شهریار و مکتب او هستند و به هر كتابي كه درباره‌ي شهريار تأليف شده مقدمه نوشته‌اند و استاد راهنمای چندین پایان‌نامه درباره‌ی شهریار بوده‌اند. اصولاً نام شهریارپژوهی در ایران و جهان بدون نام دکتر صدیق شناخته شده نیست. اینجا فقط فهرست یکی از کتاب‌های استاد را که درباره‌ی شهریار است در زير مي‌آورم شايد اين بي‌بصيرتان مدعي « بصيرت ايراني» اندكي خجالت بكشند:

ادامه نوشته

محمد حسین شهریار و ابو الفضل حسینی (حسرت)

در کنگره‌ی بین‌المللی شهریارشناسی که در سال 1374 در تهران و تبریز برگزار شد. استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق در هدایت علمی جلسات کنگره تلاش فراوانی کرد و کتاب «کتابشناسی آثار شهریار» زیر نظر ایشان نوشته شد. ولی طیفی از هیئت اجرایی از حضور استاد در پشت تریبون ممانعت به عمل آوردند ولی مقاله‌ای از ایشان تحت عنوان «شهریار و حسرت» را دوستان تبریزی در کتاب «گامی در راستای شهریارشناسی» (1374) چاپ کردند.

نقل از کتاب: دکتر صدیق و شهریارشناسی، به اهتمام ائلدار صدیق، تهران، تکدرخت، ۱۳۸۸.

شهریار ایله دواملی ادبی علاقه ساخلایانلارین و اونون بدیعی یارادیجیلیغینا مفتون اولان بؤیوک عالیم و شاعرلریمیزدن بیریسی‌ده «حسرت» تخلص ائدن مرحوم سید ابوالفضل حسینی اولموشدور. بو بؤیوک بیلگین و سؤز اوستادی، شهریارین هم یئرلیسی و یاخین قونشوسو ایدی.

حسرت،1300 شمسی ایلینده شهریارین آنادان اولدوغو و اوشاقلیق ایللرین کئچیردیگی «خیشکناو» کندینده آنادان اولموشدور. دئمه‌لی حسرت دونیایا گلدیگی زامان، شهریار 15 یاشیندا ایمیش. بیر منظومه‌ده حسرتی اوشاقلیقدا بویوتدوگوندن سوز آچیر و اونو «ائل بولبولو» و «اؤز بالام» خطاب ائدیر:

ائل بولبولو، سن منیم اؤز بالام سان،

یامان گونده حاصاریم سان، قالام سان.

بیر آللاها سن‌ده من تک غولام سان،

اوندان سونرا هئچ بیر کیمدن آزین یوخ،

ناز بالاسان، بیر کیمه‌ده نازین یوخ.[1]

حسرتین آتاسی «امیر اصلان» شهریارین صمیمی و حؤرمتلی دوستو ایمیش. امیر اصلان چوخ بیلیکای و خلق سئور بیر شخصیت ایمیش. شهریار همین منظومه و باشقا یئرلرده اونو چوخ سایغی ایله یاد ائدیر. اونون اوخوموش، ساوادلی اولماسیندان و جماعته خیری گلمه‌سیندن بیر چوخ یئرده سوز ائدیر. او جمله‌دن یازیر:

سنین آتان بیر شوخ، ظریف کیشی ایدی،

خلقی آییق سالماق اونون ایشی ایدی.

شوخلوقلاری آغیزلار کیشمیشی ایدی،

هامی اونو حسرت ایله یاد ائده‌ر،

عزیزله‌ییب رحمت ایله یاد ائده‌ر.

سیز قدیمدن آدلی- سانلی خانلارسیز،

هر بیری مین جانا دگن جانلارسیز.

سیرر حیاتی اوخویوب آنلارسیز،

بیلیرسیزکه دونیا قضوـ قده‌ردی،

قضوـ قده‌ر غمین یئمک هده‌ردی![2]

ادامه نوشته

نشر مثنوی «لیلی و مجنون» ملا محمد فضولی به تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

مثنوی «لیلی و مجنون» اثر حکیم ملا محمد فضولی به تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق در 384 صفحه در قطع وزیری توسط نشر اختر در تبریز پس از سه سال انتظار در 3102 بیت چاپ شد. با چاپ این اثر، «قیرخ حدیث» و «رساله معمیات» از ملا محمد فضولی باقی مانده است تا توسط استاد، تصحیح شود که قیرخ حدیث آماده چاپ است و رساله معمیات نیز هم اکنون در حال تصحیح توسط ایشان میباشد.

این مثنوی در سه بخش: مقدمه، متن لیلی و مجنون و فهارس چهارده گانه تدوین شده است. چند ویژگی مهم و شاخص در این چاپ، وجود دارد که در هیچ یک از چاپ‌های قبلی نبوده است:

اول اینکه این مثنوی با منظومه‌ها و داستان‌های لیلی و مجنون در سه زبان فارسی، عربی و ترکی جغتایی تطبیق داده شده است: در زبان فارسی با لیلی و مجنون نظامی، امیر خسرو دهلوی و جامی، در ترکی جغتایی با لیلی و مجنون امیر علیشیر نوایی و در زبان عربی با دیوان منسوب به «قیس» و داستان‌هایی که درباره‌ی «قیس» آمده است. تفاوت‌ها و تمایزات این داستان‌ها در مقدمه توسط استاد تشریح و مثال‌های عربی به شعر ترکی ترجمه شده است. به عنوان مثال، دکتر حسین محمدزاده صدیق داستان «مجنون در کعبه» را در تمامی منظومه‌های ترکی و فارسی و عربی با هم مقایسه کرده‌اند. (ص 30)

دوم، استاد علاوه بر این که پنج چاپ معتبر و مهم این اثر یعنی اولین چاپ سنگی تبریز، چاپ تصویر افکار، چاپ انتقادی شامل جمشیداف، چاپ 1966 باکو توسط حمید آراسلی، چاپ 1958 آنکارا را مقابله کردند، دو نسخه‌ی خطی نیز در کتابخانه‌ی شهید مطهری (سپهسالار سابق) یافتند که هیچ یک از پنج چاپ فوق بدان دسترسی نداشته‌اند.

سوم، تمامی نسخه‌ بدل‌ها (145 مورد) در انتهای متن مثنوی آمده است و دیگر نیاز نیست تا مصححین و محققین به امر دشوار و وقت‌گیر مقابله‌ی نسخه‌ها مبادرت ورزند بلکه می‌توانند با بِه گزینی کلمات مناسب، چاپ‌های جدید لیلی و مجنون فضولی را به روایت‌های گوناگون منتشر کنند.

هم از این روی می‌گویم که این چاپ تا زمان حال، صحیح‌ترین و کامل‌ترین متن تصحیح شده‌ی مثنوی لیلی و مجنون فضولی است.

ادامه نوشته

استاد محمد حسین شهریار و حکیم ملا محمد فضولی

دکتر ح. م. صدیق سال 1369 با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی «اطلاعات» هفته‌نامه‌ای با عنوان «سهند» انتشار دادند. ایشان به مدت چهارده سال مطالب این هفته‌نامه را یک تنه تهیّه می‌کردند و می‌نوشتند. گرچه ثمره‌ی زحمت ایشان هر هفته به نام شخص دیگری انتشار می‌یافت، اما به دلیل عشق و علاقه‌ای که به کار خود داشتند، خم به ابرو نمی‌آوردند استاد برخی مقالات خود در باب شهریار را نیز اول بار در این جا انتشار داده‌اند که عنوان یکی از آن‌ها «شهریار و فضولی» است.مقاله‌ی «شهریار و فضولی» در شماره‌ی پنجم این نشریه چاپ شده است كه عیناً نقل می‌شود:

دگرلی اوخوجولار

گلن آیلاردا، معاصر ایران ادبیاتی‌نین تایسیز شاعری سید محمد حسین شهریارین آجی اؤلومونون اوچونجو ایلدؤنومو مراسمی قورولاجاقدیر. بو مراسمی داها طنطنه‌لی قورماق اوچون اؤلکه‌میزین ادیب و شاعرلری حاضیرلیق ایشلری گؤرورلر. سؤز یوخ که شهریار یارادیجیلیغی حاققیندا بیر چوخ کتاب و مجموعه‌لرین نشرینه شاهد اولاجاغیق. بیزده هفته‌لیگیمیزین حدودلو صحیفه‌لری‌نین امکانی داخلینده همین تاریخی گونلر عرفه‌سینده بو اولو عارف شاعرین درین کؤکلو و یوکسک مضمونلو خلاقیتی حاققیندا سیزین اوچون «شهریارین ادبیاتیمیزدا یئری» عنوانلی دواملی یازیلار نشر ائده‌جه‌ییک. بو دواملی یازیلاردا شهریارین زنگین گئچمیشیمیزدن آلدیغی تأثیرلر و چاغداش شاعر و عالمیلریمیزین یارادیجیلیقلاریندا بوراخدیغی مثبت ایزلردن سؤز آچاجاغیق. چالیشاجاغیق که هر ساییدا شهریارین بیر بؤیوک شاعر ایله ادبی علاقه‌سینی اینجه‌له‌ییب ایضاح اندک.

مقاله‌میزی بیر تبرّک کیمی ساییلان اونونجو عصر اسلام عالمی‌نین ان بؤیوک فیلسوف و شاعری «ملا محمد فضولی»نین یادی ایله باشلاییریق.

فضولی تورکجه، عربجه و فارسجا یازان دونیا شهرتلی بیر شاعردیر. اونون ایندیه‌دک اون یئددی اثری تثبیت ائدیلمیشدیر. بو اثرلر ایچینده تورکجه «حدیقة السّعداء» کیمی دینی اثر و «لیلی و مجنون» کیمی غنایی منظوم کتاب، عربجه یازدیغی «مطلع الإعتقاد» کیمی فلسفی اثر و فارسجا یازدیغی «رند و زاهد» کیمی عرفانی رساله‌نی آد آپارماق اولار.

شهریار فضولینی تانییارمیش. اسلامی ادبیات تاریخی‌نین بو اعجوبه‌سینه چوخلو حرمت بسلین شهریار، اونون شأنینده‌بیر درین مضمونلو قطعه یازمیشدیر. بو قطعه‌نین عنوانی «قرآن مکتبی»دیر.

ادامه نوشته

تصویر سخنرانی دکترح. م. صدیق درباره شهریار

  بوستان ولایت، شهریور 90

سخنرانی دکتر حسین محمدزاده صدیق درباره محمد حسین بهجت تبریزی استاد شهریار

برگردان مکتوب منظوم بولود قره چورلو سهند به استاد شهریار

بولود قاراچورلو سهند (متوفی 1358) سخن‌پرداز آذربایجانی، مکتوبی منظوم، خطاب به شهریار دارد که دکتر صدیق آن را در سال 1347 در تبریز در روزگار دانشجویی به فارسی برگردانده و در مجموعه‌ی «ادبیات در عصر نوین» که با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی «عصر نوین» به صاحب امتیازی «احمد بنی احمد» چاپ می‌کردند، انتشار دادند و سپس در کتاب «دو سهندیه» (نشر تکدرخت، تهران، 1386) نیز انتشار دادند.

بولود قره چورلو سهند و محمد حسین بهجت تبریزی شهریار

خامه‌ام بر یک دست و ورق کاغذم به دست دیگر،

پری‌خیالم از در و دیوار سرک می‌کشد.

سر در هوای گردش در باغ دلدار دارم،

در به رویم بسته است، ره از کجا یابم؟

یار دلنواز من در پشت بنلاد دیوار،

باغی فراز افکنده است، با آب بلورین.

به انار یاقوت‌گون و بهی کهرباسان،

و طاقی فیروزه‌آسا و دیوار اشکوفه‌ای!

زهره بر ایوان کبودش ساز بر دست دارد،

و کیوان بر بالای بارویش زه بر کمان کشیده است.

من با این نمدین‌کلاه و ساز شکسته‌ام،

چونان شاینده‌ی ورود به کاخ او باشم؟

که وی، این حشمت و جلال،

در فرا رویم تواند نگشاد!

اختلاط شاه و ایلاتی کجا؟

من، نمدین‌کلاهم و او شهریار!

اذن از «حیدربابا» ستانم باید،

که پاسخ «نه» ننیوشم.

فرمان شهریار را هم پیش خود دارم:

«مگر می‌شود شعرا همدیگر را نبینند؟»

ادامه نوشته

شهریار و فتح باب مکتب نوین در شعر فارسی- قسمت دوم

اوّلین مقاله‌ی مبسوط دکتر ح. م. صدیق در زمینه‌ی شهریارشناسی «فتح باب مکتب نوین در شعر فارسی» نام دارد که ظاهراً نخستین برخوردِ پرمهر ایشان با شهریار است و در سال 1368 نوشته شده است، و در مقدمه‌ی ترجمه‌ی فارسی «حیدربابایا سلام» از میر صالح حسینی (سولماز) در بیش از یکصد صفحه چاپ شده است. (انتشارات آفرینش، 1368)

ـ 2 ـ

اما آنچه که در این مجموعه تقدیم خوانندگان فارسی زبان می‌شود، ترجمه‌ی منظوم از بخش نخستین«حیدربابایا سلام» است که به دست میر صالح حسینی به فرجام رسیده است. چنان كه گذشت، منظومه‌ی «حیدر بابا یا سلام» اکنون از شاهکارهای ادبیات جهانی به‌شمار می‌رود و اغلب ملل روی زمین ترجمه‌های گوناگونی از این اثر به زبان خود دارند و حتی در کتاب‌های درسی کشورهای جهان نیز آن را جزو متون درسی وارد کرده‌اند و در مدارس دنیا، نوجوانان با مفاهیم الهی و انسانی این اثر ارزنده‌ی جهانی آشنا می‌شوند.

پیرامون ترجمه‌های مختلف منظوم و منثور فارسی و مقایسه و ارزیابی آنها، مجال صحبت نخواهیم داشت و در این‌جا برگردان منظوم این شاعر را به کوتاهی معرفی می‌کنیم. دادن نمونه‌هایی از این ترجمه که بیانگر عمق احساس و دریافت مترجم از آمال خود و شهریار است، بی‌گمان در شناخت آن، کارگر خواهد افتاد:

صدای خود برتو فکندم کنون،

تو افکنی بر فلک نیلگون،

فرو پاشد نظام این دهر دون!

           در این مکان، فتاده شیری به تنگ،

           یاری جوید از نامردان بی‌درنگ!

می‌خواهم که باد شوم پر کشم،

با سیل‌ها پیوند سبقت نهم،

دست غم قوی به سر برزنم!

          ببینم که، که افکنده جدایی،

         از دیارم که باقی و که فانی؟

 

ترجمه‌ی «حسینی» از «حیدربابایا سلام» تجربه‌ای بدیع و حادثه‌ای جدید در ادب معاصر فارسی به‌شمار می‌رود. وی در این ترجمه، دنبال کلمات مطنطن و عالمانه نمی‌گردد، حتی در برخی جاها آگاهانه به عیوب قافیه راه می‌دهد و «جز به دیدار دلدار نمی‌اندیشد» شکی نیست که زبان فارسی تاب بیان مفاهیم دقیق و احساس و اندیشه‌ی رقیق ترکی را ندارد و شاعر خود را از این جهت در تنگنای شگفت‌آوری می‌بیند و نمی‌داند که در مثل «آیین- شایین» را چگونه به فارسی ترجمه کند و یا مفهوم تعبیر «بولودلار کؤینگین سیخاندا» را چگونه به زبان انسان کویری منتقل سازد. ولی از آنجا که وی هم خود شاعر است و به زبان ترکی ایرانی آثار فلسفی عمیقی دارد و هم با دقایق اندیشگی و ظرایف لغوی شهریار و مخزن واژگان ترکی و فارسی آشناست، در مجموع ترجمه‌ای موفق ارائه کرده است.

ادامه نوشته

شهریار و فتح باب مکتب نوین در شعر فارسی- قسمت اول

اوّلین مقاله‌ی مبسوط دکتر ح. م. صدیق در زمینه‌ی شهریارشناسی «فتح باب مکتب نوین در شعر فارسی» نام دارد که ظاهراً نخستین برخوردِ پرمهر ایشان با شهریار است و در سال 1368 نوشته شده است، و در مقدمه‌ی ترجمه‌ی فارسی «حیدربابایا سلام» از میر صالح حسینی (سولماز) در بیش از یکصد صفحه چاپ شده است. (انتشارات آفرینش، 1368)

بسم الله الرحمن الرحیم


اَلحَمدُ لِلّهِ مَلِکُ الرَّحمة وَ الأِلهامِ وَ صَلَّی اللّهُ عَلَی سَیَّدِ المُرسَلین وَ اَشرَفِ السُفَراءِ المُقَرَّبین سَیَّدِنا وَ نَبیَّنا وَ حَبیبِ اِلهِنا وَ طَبیبِ قُلوبِنا اَبوالقاسِم مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین.

یک سال پیش با شاعر دلسوخته‌ی تبریز، که«هم فارسی نیکو می‌دانست و هم شعر نیکو می‌گفت»[1] وداع کردیم. به او، که «یگانه راه عروج مقام قرب»[2] را یافته،«سریر دولت باقی»[3] را مسخّر کرده، ملک قلوب و قلم را فرادست داشته، «با دوست عهد بسته بود، اما نه به خیره»[4] و درهمه حال «نور خدا دیده‌بان راه»[5] ساخته بود، خداحافظ گفتیم.

شاعر دل‌سوخته‌مان را«سید محمد حسین بهجت» نام بود، او گوینده، نویسنده و اندیشمند برجسته‌ی آذربایجانی است، در سال 1285 ش. در یکی از روستاهای حومه‌ی«قره چمن» تبریز تولد یافت. سال‌های کودکی خود را در روستاهای«قایېش قورشاق»، «خېشکناو» و «شنگۆل آوا» سپری کرد. تحصیلات اولیه‌ی خویش را در مسجد دهشان زیر نظر«آخوند ملا ابراهیم» آغاز کرد که از او بعدها با حرمت و ادب یاد می‌کند.

از ایام صباوت به فراگرفتن دانش‌های گوناگون همت گماشت. در«مدرسه‌ی متحده»، «فیوضات» و «مدرسه‌ی مبارکه‌ی محمدیه‌»ی تبریز و «دارالفنون» تهران تحصیل کرد. نخستین شعرش در مجله‌ی«ادب» که از سوی«مدرسه‌ی محمدیه» در تبریز منتشر می‌شد، درج شد.

در سال‌های نوجوانی با«میر حبیب ساهر تبریزی» پدر شعر معاصر ترکی ایران و پیر و مراد و مرشد جبهه‌ی مقاومت ادبیات آذربایجان در آن زمان دوستی‌ها کرد. چنان که نام و یاد عزیز این دوست سترگ‌اندیشه‌اش در فرجامین روزهای زندگیش و بر بستر بیماری در «بیمارستان مهر» تهران نیز بر زبانش جاری بود.[6]

وی گذشته از ادب ترکی و فارسی و عربی و رمانتیسم فرانسه، با بیشتر معارف و فنون روزگار آشنا شد. به آموختن الهیات، تفسیر، منطق و حکمت همت گماشت. حافظ قرآن بود. تفسیر منظومی به فارسی بر جای گذاشت. حتی در مدرسه‌ی طب نیز تحصیل کرد و بدین گونه اندوخته‌ای پرمایه از حکمت و دانش و ذوق فراهم آورد و صاحب اندیشه‌ای والا، روانی روشن، دلی تابناک، بیانی شیوا و جانی ملکوتی و الهی گشت.

شاعری بلند آوازه شد، شعر را وحی الهی انگاشت، خود را همسان و همپایه‌ی صاحب«ید بیضا»، و تپه‌ی مشرف به روستایش را چون«طور سینا» دید. «حیدر بابا یا سلام» و «سهندیه» را سرود. به فارسی نیز دیوانی ترتیب داد که همه را به گفته‌ی خود از دولت قرآن داشته است.

شهریار در ادب فارسی یورشی ترکانه و ترکتازی جانانه‌ای دارد، اما چهره‌ی واقعی او در آثار و منظومه‌های ترکی شکسپیر مآبانه‌اش نمایان است. این آثار ارزشمند والا جای ایرانی با صبغه‌ی الهی و ملکوتی خود، در زمان حیات خود شاعر، شهرت قبول و آوازه‌ای بی‌مانند یافت.

ادامه نوشته

شعور مذهبی و مردمی در محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)

از آنجا که شهریور ماه سالروز شعر و ادب در ایران به نام استاد محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) نامگذاری شده است. بنده تصمیم گرفتم مجموعه مقالات استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق پیرامون شهریار را که در سایت رسمی ایشان در بخشی مجزا به نام شهریارشناسی وجود دارد به مرور در وبلاگ خود قرار دهم. با تشکر از همه دوستانی که با اظهارنظرهای مفید و فاضلانه خود بنده را در هر چه بهتر شدن این وبلاگ یاری میکنند. از همه شما عزیزان قدردانی میکنم. لازم به ذکر است کتاب «دکتر صدیق و شهریارشناسی» در سال ۱۳۸۸ توسط ائلدار صدیق فرزند قلم به دست استاد با همت نشر تکدرخت در تهران چاپ شده است. (عیسی مجیدی)

1- شعور مذهبی در شهریار

(برگرفته ازسخنراني افتتاحيه‌ي كنگره‌ي ملي شهريارشناسي در دانشگاه آزاد واحد زنجان، آذرماه 1373.)

نخستین ویژگی خلاقیت ادبی شهریار که باید در «شهریار شناسی» مورد توجه واقع شود «شعور مذهبی» او است . شعور به حقیقتی می‌گوییم که مکشوف انسان واقع شود و عبارت است از ادراک بدون اثبات مجموعه‌ی احوالی که انسان به آنها آگاهی یابد . هم از این روست که من به ‌جای بینش مذهبی و یا دیدگاه مذهبی و مانند آن ، شعور مذهبی به‌کار می‌برم. این شعور در سرتاسر آفرینش شعری شهریار سایه انداخته است و سرتاسر دیوان او را به مناجاتی صافی ضمیرانه تبدیل کرده است که با «تظاهر به تدّین» و یا «اقدام به شعر مذهبی سرودن» بسیار فاصله دارد . فقط اصطلاحاتی نظیر : همای رحمت ، سحاب رحمت ، سایه‌ها ، چشمه‌ی‌بقا، ماسوا ، شه ملک لافتی و نظایر آن را نمی‌توان دلیل خدا محوری و دین مداری شهریار دانست . چرا که این راه عقل است و شهریار در تعارض عقل و عشق ، عشق را برگزیده است و اسیر آن شده است . و این باور مذهبیِ عاشقانه است که او را پس از انقلاب اسلامی ستایشگر پیشتازان انقلاب می‌کند به‌ گونه‌ای که فرجامین دهه‌ی حیاتش به تمامی وقف انقلاب می‌شود و البته به ‌گفته‌ی خود، این رفتار و حرکتش دگرگونه نمی‌نماید:

شهریارا دگران گو که دگرگونه نمایند،

من هر آن‌گونه که بودم به‌ همان گونه نمودم.

چه نیازی به تفکر که به سرچشمه‌ی الهام،

همه شهد است که از غیب تراود به شهودم!

سالَم افزود و شر و شور و شعورم همه را کاست،

از همه کاستم اما به غم عشق فزودم.

ادامه نوشته

حافظ و شهریار (محمد حسین بهجت تبریزی)

از آنجا که شهریور ماه سالروز شعر و ادب در ایران به نام استاد محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) نامگذاری شده است. بنده تصمیم گرفتم مجموعه مقالات استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق پیرامون شهریار را که در سایت رسمی ایشان در بخشی مجزا به نام شهریارشناسی وجود دارد به مرور در وبلاگ خود قرار دهم. با تشکر از همه دوستانی که با اظهارنظرهای مفید و فاضلانه خود بنده را در هر چه بهتر شدن این وبلاگ یاری میکنند. از همه شما عزیزان قدردانی میکنم. لازم به ذکر است کتاب «دکتر صدیق و شهریارشناسی» در سال ۱۳۸۸ توسط ائلدار صدیق فرزند قلم به دست استاد با همت نشر تکدرخت در تهران چاپ شده است. (عیسی مجیدی)

دکتر صدیق این مقاله را برای کنگره‌ی جهانی حافظ که در سال 1368 در شیراز برگزار شد، تهیّه کردند؛ ولی هیئت اجرایی کنگره مانع از ارائه‌ی آن شدند و مانند بسیاری از کنگره‌های علمی، استاد شجاعانه تسلیم خواست‌های برخی طیف‌های اجرایی نشد که شرح آن در کتاب «در میدان کنگره‌ها» آورده شده است. این مقاله را هیئت علمی کنگره با درجه‌ی ممتاز ارزیابی کرده است.

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی به لحاظ آن که با قرآن انسی کم نظیر داشت و قاری و مقری زبردستی بود، شعر خویش را هم در دیار معنی و محتوی و مضمون و هم در کسوت لفظ و فرم و بیان، به درجه‌ی فرا بشری رسانیده است و هم از این روست که با نفس صدقی که داشته لَسان الغیب نام گرفته است و نام و تأثیرش مرزهای جهان اسلام را درنوردیده و گستردگی جهانی یافته است.

«یوهان فولفگانگ گوته» Johann wolf jang goethe)) – نامبردارترین شاعر آلمانی، حافظ را در کمال حیات خود، معشوق معنوی خویش می‌دانست و در اواخر عمر سال‌ها در به روی خود بست و با حافظ خلوت کرد و در شأن او «دیوان شرقی» (west – ostlicher diwan ) را سرود.

در جایی از این دیوان گوید:

«ای حافظ خود را با تو برابر نهادن جز نشان دیوانگی نیست. تو آن کشتی‌ای که مغرورانه باد در بادبان افکنده است تا سینه‌ی دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد، و من آن تخته پاره‌ام که بی‌خودانه سیلی خور اقیانوسم. در دل سخن شورانگیز تو، گاه موجی از پس موج دیگر می‌زاید و گاه دریایی از آتش به تلاطم می‌آید، اما مرا این خیزابه در کام فرو می‌برد و غرقه می‌کند. حافظ ای شاعر شاعران جهان! دلم می‌خواهد چون تو شعری بسرایم که در آن نخست به معنی اندیشم و سپس بدان لباس الفاظ زیبا بپوشم.»[1]

ادامه نوشته

حبیب ساهر و محمد حسین بهجت تبریزی (استاد شهریار)

از آنجا که شهریور ماه سالروز شعر و ادب در ایران به نام استاد محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) نامگذاری شده است. بنده تصمیم گرفتم مجموعه مقالات استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق پیرامون شهریار را که در سایت رسمی ایشان در بخشی مجزا به نام شهریارشناسی وجود دارد به مرور در وبلاگ خود قرار دهم. با تشکر از همه دوستانی که با اظهارنظرهای مفید و فاضلانه خود بنده را در هر چه بهتر شدن این وبلاگ یاری میکنند. از همه شما عزیزان قدردانی میکنم. لازم به ذکر است کتاب «دکتر صدیق و شهریارشناسی» در سال ۱۳۸۸ توسط ائلدار صدیق فرزند برومند استاد با همت نشر تکدرخت در تهران چاپ شده است. (عیسی مجیدی)

در این مقاله، دکتر ح. م. صدیق ضمن آن که برخی توصیه‌های انتقادآمیز ساهر بر شعر شهریار را آورده، از دوران کودکی و دوستی آن‌ها صحبت کرده است و حتی گفته است که شعر معروف: «شهریارا! بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر» را شهریار برای حبیب ساهر سروده است. این مقاله که بعدها در هفته‌نامه‌ی سهند چاپ شد، در واقع از سخنرانی ایشان در دانشگاه شهید بهشتی اخذ شده است (1369).

میر حبیب ساهر کیمدیر؟

اونون آتاسی واختیله میانانین «ترک» کندیندن تبریزه کؤچوب، سرخاب محله‌سینده یورد سالمیشدی. اؤزو بو حاقدا ئییر

منیم آتام بدوی یمیش، کؤچری،

بیرگون گیریب دروازادان ایچه‌ری،

باغدان سووب آتلانارکن چبری،

قیزیل سولار محلّینده یورد سالمیش،

دوه‌چی دن گؤزه‌ل ـ گؤیچک قیز آلمیش.

ساهر 1282 ـ نجی شمسی ایلینده تبریزده بادام آغاجلاری گوللنرکن دونیایا گؤز آچمیشدی. اونو، دؤرد ـ بئش یاشلاریندا «سردابا اوستو»نده مکتب خانایا گؤنده‌رمیشلر. یئدی یاشیندا ایسه «سیدحمزه» بقعه‌سی‌نین جنبینده‌کی مدرسه‌یه گئتمیشدیر. همین ایل آتاسی اؤلموشدور. ایکی ایل سونرا آناسی اونو «حیدرتکیه‌سی» مکتب‌خاناسینا گؤندرمیش و او بورادا شهریار ایله هم‌درس اولموشدور. همین مکتب‌خانادا « احسن‌المراسلات» و «ابواب الجنان» کیتابلارینی اوخوموشلار. اون ایکی یاشیندا یئنی اصول ایله اداره اولان« مدارس معتمده»یه آد یازدیرمیشدیر و یئنه‌ده شهریار ایله هم‌درس اولموشدور. همین مدرسه‌ده شرعیات و عربیات ایله یاناشی جغرافیا، علم الاشیاء فرانسیزجا و روس دیلی ده اوخوماغا باشلامیشلار، بو مدرسه‌ده اوچ ایل درس اوخودوقدان سونرا «شئشگیلان» محله سینده یئنی آچیلان «رشدیه» مدرسه‌سینه وارد اولموشلار. بو مدرسه‌نی «میرزا حسن رشدیه» آچمیشدیر. بو مدرسه‌لرین هامیسیندا درسلر تورکجه گئدیردی و فارس دیلی متنلری احتوا ائده‌ن «فرائد الادب» کتابی و عربجه «مدارج القرائه»ده اوخونوردو.

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyin Düzgünün yayınladığı QARA MƏCMUƏ - 7

2000 ilində Təbrizdə Qara Macmuə adlı kitab nəşredildi. Bu kitabı Prof. Dr. Hüseyin Düzgün tərtib etmişdir. O, Şeyx Səfi Ərdibiliyə aid olan qıssa sözləri şerlər və hekayələri bir yerə yığıb bu ad ilə təqdim etmişdi. Həmin kitabı Bakıda İslam Ğəribli latin hərflərinə çevirib nəşretdi. Aşağıda Bakıda nəşrolan kitabı oxuyursunuz.

İsa Məcidi

شیخ صفی الدین اردبیلی کتاب قارا مجموعه تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

Qaynaq: http://www.uludil.gen.az/qaramecmue.php

«ƏL-BUYURUQ» RİSALƏSİ (Üçüncü Bölüm)

5-33. ŞAH XƏTAİNİN BU MƏQAMDA /ŞEYX SƏFİNİN SÖZLƏRİNƏ AİD/ ŞE’Rİ
Gəl bir pirə xidmət elə, əmək zaye’ olmaz ola,
Mürşid ətəgin möhkəm tut, kimsə əldən almaz ola.
Bir işi bitirmək gərək, əsgigin yetirmək gərək,
Yar ilə oturmaq gərək, heç kimsənə gülməz ola.
Bir soyu soylamaq gərək, bir acı toylamaq gərək,
Bir dilün söyləmək gərək, firiştələr bilməz ola.
Çapıq bəhri olmaq gərək, ümmanlara dolmaq gərək,
Bir cəvahir bulmaq gərək, heç sərraflar bulmaz ola.
Gerçək aşiq olmaq gərək, mə’şuqəsin bulmaq gərək,
Ölməzdən ər olmaq gərək, varıb onda ölməz ola.
Quş diliylə uçmaq gərək, bu mə’nayı seçmək gərək,
Bir qədəhdən içmək gərək, içənlər ayılmaz ola.
Bir bağcaya girmək gərək, xub təfərrüc qılmaq gərək,
Bir gülü qoxlamaq gərək, hərgiz o gül solmaz ola.
Gəl, Xətai, sən keç otur, də’vayi mə’naya yetir,
Söhbətin bir ərə götür, cana-başa qalmaz ola.

کتاب قارا مجموعه اثر شیخ صفی الدین اردبیلی به تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق دوزگون

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyin Düzgünün yayınladığı QARA MƏCMUƏ - 6

2000 ilində Təbrizdə Qara Macmuə adlı kitab nəşredildi. Bu kitabı Prof. Dr. Hüseyin Düzgün tərtib etmişdir. O, Şeyx Səfi Ərdibiliyə aid olan qıssa sözləri şerlər və hekayələri bir yerə yığıb bu ad ilə təqdim etmişdi. Həmin kitabı Bakıda İslam Ğəribli latin hərflərinə çevirib nəşretdi. Aşağıda Bakıda nəşrolan kitabı oxuyursunuz.

İsa Məcidi

Qaynaq: http://www.uludil.gen.az/qaramecmue.php

«ƏL-BUYURUQ» RİSALƏSİ (İkinci Bölüm)

5-18. ÖVLİYA QÖVLÜ

Şeyx Səfi həzrətləri buyurur kim: «Övliyanın on iki qövlü vardır. Altısı talibindir. Pəs hər hangi talib bu altı qövlü bilib övliyanın nəfəsini yerinə gətirməyə, qıldığı dua batildir. Və əgər o altı qövlü yerinə gətirsə, övliya dostu olur».

5-19. ALTI QÖVL

Şeyx Sədrəddin həzrətləri sual etdi: «Ya Şeyx! Övliyanın ol altı qövlü nədir?, - buyurunuz, onu daha biləlim, qadir olduğumuzca mucibincə əməl edəlim», - dedi.
Şeyx Səfi həzrətləri buyurdular kim: «Ol altı qövlün birincisi namazi-niyazdır. İkincisi budur kim, mücahidədir, talib bir-birinə çox varmaq gərək. Üçüncüsü, talib olan kişi əvami-nasdən münqəte’ olub kəsilməkdir və əvam loğmasın yeməməkdir və kəndi daha əvamə loğmasin yedirməməkdir. Dördüncüsü, talib olan kişinin təqvası təmiz olmaq gərək. Yə’ni daima pak təharətli olmaq gərək. Hər hal üzərinə qarşı düşmək caiz degildir».

Dinlə nəfsin canlıdır,
Dutmayanlar qanlıdır,
Xətai, həzər eylə,
Bu yol nədir, yanlıdır.

ادامه نوشته

Prof. Dr. Hüseyin Düzgünün yayınladığı QARA MƏCMUƏ - 5

2000 ilində Təbrizdə Qara Macmuə adlı kitab nəşredildi. Bu kitabı Prof. Dr. Hüseyin Düzgün tərtib etmişdir. O, Şeyx Səfi Ərdibiliyə aid olan qıssa sözləri şerlər və hekayələri bir yerə yığıb bu ad ilə təqdim etmişdi. Həmin kitabı Bakıda İslam Ğəribli latin hərflərinə çevirib nəşretdi. Aşağıda Bakıda nəşrolan kitabı oxuyursunuz.

İsa Məcidi

Qaynaq: http://www.uludil.gen.az/qaramecmue.php

«ƏL-BUYURUQ» RİSALƏSİ (Birinci Bölüm)

5-1. «ƏL-BUYURUQ» NƏDİR?

«Əl-buyuruq» risaləsi Şeyx Səfiəddin Ərdəbilinin «talib» adlanan müridləri tərəfindən yazılmışdır. Bu risalə, ümumiyyətlə, Şeyx Sədrəddinin dilindən yazılır. Əsər 50 bölümdədir. Hər bölümdə Şeyx Sədrəddin Sultan Şeyx Səfiəddindən bir sual edir və Şeyx Səfi o suallara cavab verir.
«Əl-buyuruq» mənaqibini Əhəd Hamid əs-Sərraf Mosul ətrafında yaşıyan Qızılbaşiyə bacalan türkləri arasında tapıb, ərəbcə çeviri və izahatla nəşr etmişdir.
«Əl-buyuruq» «Qara məcmuə» nin əsas hissəsi kimi «Mənaqibi-şərifi-qütbül arifin həzrət Şeyx Səfi qəddəsallah sirrəhul-əziz» adlanmışdır.
Əsər «ümməti-xas və mömini-pake’tiqad olan qardaşlara» tə’lim etmə üçün «Qara məcmuə»lərə daxil edilmiş bir zaviyə dərsliyi kimi dəyərləndirilir. Əsər sadə nəsr ilə yazılmışdır, cümlələr qısa və gözəl səclər ilə doludur: «… Lölöyi-candır, nə mərcandır, hər biri bir candır, möhkəm saxlayıb bu sözləri can qulaqlarına qoyalar, ənbiyanın sirrin bilib duyalar, övliyanın ərkanıynan uyalar..»
Əsərə Şah İsmayıl Xətainin şe’rləri də şahid misal kimi daxil edilmişdir. Bu iş «Qara məcmuə»lərin ümumi halıdır.
«Əl-buyuruq» mənaqibini təqdim etməkdə, imlanın cağlaşdırılması məsələsində, sözlərin əski tələffüzlərinə və ya xas vilayət formalarına əl vurmadıq və yalnız yazı qaydalarını müasir oxucunun rahat oxuması üçün dəyişdik.
Misal üçün « » formasını « », « » formasını « », « » formasını « » yazdıq. Habelə Ərdəbil ləhcə və şivəsində yazılan « », « », « » və « » kimi sözlərin dəyişməsini də məqsədə uyğun saydıq. Lakin nəsr şivəsi və üslubuna əl vurmadan, lazım gəldikdə sözlərin ətək yazıda izahını verməyə çalışdıq. Mətnə artırdığımız sözləri arta / / içinə aldıq.
5-2. KİTABIN MÜQƏDİMMƏSİ

ادامه نوشته