دورنانیوز – سرویس سیاسی و اجتماعی : چندی پیش با وبسایتی آشنا شدم به اسم آذری ها، ابتدا فکر کردم پایگاهی اجتماعی است که توسط فعالین و قشر خاصی از مردم آذربایجان راه اندازی شده، و از اسم و لوگو حدس زدم که میخواهد به بیان مسائل آذربایجان در چارچوب سیاسی ایران بپردازد. از این رو به خیال خود بسیار ذوق زده و خوشحال شدم؛ زیرا بعد از ۷ سال فعالیت سیاسی-اجتماعی، آن نقطه عطف تمام شدن این جر و بحث های سیاسی را پیدا کرده بودم. ولیکن زهی خیال باطل!

اما با کمی مطالعه مطالب و نوشتارهای سایت، متوجه شدم که اکثریت فعالین وبسایت نه تنها آذربایجانی (تورک، آذری و یا هر اسمی که منطق خواننده محترم ایجاب میکند) نیستند، بلکه از آن طیف از دوستانی هستند که همواره ید طولانی در توهین به خلق تورک داشته و اصولا مخالف تورکی حرف زدن مردم آذربایجان هستند، چه برسد به اینکه بخواهند برای مطالبات مردم آذربایجان در چارچوب ایران، همفکری و تبادل اندیشه کنند.

یکی از استدلال های جالبی که چند صباحی است مد شده و در قلم فعالین سایت آذری ها نیز جای خوش کرده: «پس از صعود تیم ملی ایران به جام جهانی، شهرهای آذربایجانی ایران تا نیمه های شب در شور و شفق میجوشید. حال این جماعت عاشق ایران ترک هستند؟» آیا مقصود این گونه مطالب که رسما مرزبندی میکنند و حد میانگین ایرانی بودن را به تورک بودن یا نبودن خلاصه میکنند، تفرقه افکنی نمیباشد؟

در بین جامعه آدربایجانی ایران و حتی جمهوری آذربایجان، روشن فکران و کسانی هستند که تعلقات و تمایلات فارسی و روسی دارند. بنده حقیر ضمن احترام به عقاید ایشان، سعی بر این دارم که در این قسمت از نوشتار سه مطلب مهم را در اهم توجه خواننده گرامی قرار دهم:

۱ – تعلقات فارسی و یا روسی جامعه آذربایجانی را باید تفتیک و کالبد شکافی کنیم. برای مثال شما فردی آلمانی را در نظر بگیرید که با تمام احترام و تعصبی که نسبت به زبان، فرهنگ و فلکور خود دارد؛ نسبت به زبان و فرهنگ ایتالیایی علاقه مند میباشد و برحسب استمرار و افتزال این علاقه، به جایگاهی شاخصی در فرهنگ ایتالیا دست میابد. مانند آخوندزاده و یا شهریار که اثرات جاودانه ای را به ترتیب در ادبیات روسی و فارسی از خود به جای گذاشته اند. و مثل ایشان فرق دارد با یک آلمانی که در حال عاشق شدن نسبت به فرهنگ ایتالیایی، به همان اندازه از فرهنگ خود بیگانه میشود (اصطلاحا ایتالیان زده میشود). و حتی کار به جایی میرسد که تیشه به ریشه خود میزند. مانند سید احمد کسروی. (برای دانستن بیشتر پیرامون سید احمد کسروی»»کلیک) اصولا از لحاظ جامعه شناسی نمیتوان گفت که فرد مذکور آلمانی یا آذربایجانی است. این ابتدایی ترین اصول سوسیالیزم است که اتاق فکر وبسایت آذری ها بدون کوچک ترین توجهی به آن عملا یک رفلکس آنارشیزمی از خود نشان میدهد.

۲ – مسئله دیگر اینکه باید ببینیم چند درصد از جامعه آذربایجانی ایران، دچار این از خود بیگانه گی شده اند؟ که بتوان آن را ملاک قیاس در باب فرهنگ و مطالبات اجتماعی-مدنی جامعه آذربایجان قرار داد. ضمن اینکه هرکسی را که آشنایی نسبی از زبان تورکی دارد و ادعا میکند آذربایجانی است را نباید به سادگی آذربایجانی قلمداد کرد و مستلزم تحقیقات بیشتر پیرامون هویت وی میباشد.

۳ – بنده حقیر طی یک نگاه اجمالی به مطالب منتشر شده در وبسایت آذری ها و با دقت نظر و تحقیق پیرامون نویسندگان مطالب، متوجه شدم که ۹۰% اشخاصی که مطالب ایشان در وبسایت آذری ها منتشر میشود؛ غیر آذربایجانی هستند. از این رو به نظر شخص بنده نام گذاری وبسایت مذکور به اسم مشخصه آذری ها، مغایر با اصول ژورنالیستی میباشد.

گردانندگان سایت و یا کسانی که به نحوی مطالب و مقالاتشان در این سایت نمایش داده میشود؛ بصورت کلی ۳ هدف را مدنظر خود قرار داده اند، که طبق اهمیت و اولویت مورد بررسی قرار میدهیم. و در مواقع لزوم نقدهایی را نیز وارد خواهیم ساخت.

۱ – برچسب زنی به افرادی که به طریقی درگیر مسائل ملی میباشند:

نوشتارهای مندرج و منتشر شده در سایت آذری ها غالبا سعی بر این دارد که خواسته مدنی-اجتماعی خلق آذربایجان را منصوب کسانی بنماید که به ظن ایشان ارتباطی با سرویس های امنیتی آمریکا و اسرائیل دارند. تا ضمن از مشروعیت انداختن این خواسته های به حق و شرعی، صورت مسئله را حذف کنند. طبیعی است حذف صورت مسائل قومی بجای حل آن، شرایط بحرانی تری را رقم میزند. این واقعیت غیر قابل انکار است که قدرت های جهانی جهت تضعیف دولت های هدف، دست روی نقطه ضعف های مدنی و نا هنجاری های قومی میگذارند. ولی این گناه مردم آذربایجان است و یا نتیجه سیاست های ۸۰ سال اخیر تهران، که اینچنین نقطه ضعف هایی را در اختیار دشمن قرار داده است؟

۲ – مشروعیت بخشیدن به جنایات ارامنه:

 آنچه که از ظواهر امر پیداست، نفوذ لابی ارمنی در اتاق فکر این وبسایت است. علت این امر برای شخص بنده هم نا معلوم است، زیرا هرکسی که ادعای آذربایجانی بودن دارد؛ خواه خویش را آذری آریایی بنامد، خواه تورک، در قبال تجاوز، غارت و توحش ارامنه، مسئولیت سنگینی دارد. گواه بر این مدعا این که سید احمد کسروی که همواره مواضع سرسختانه ضد تورکی داشته و به نوعی پیغمبر پان ایرانیزم ها محسوب میشود، همواره توحش گری ارامنه را متذکر شده و نکوهش میکرد. ذیلا اسکن هایی از کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان، اثر سید احمد کسروی آورده شده است. به راستی آذری را شایسته است هم کاسه شدن با نوادگان یپرم خان (قاتل ستارخان) و آندرانیک پطروسیان (قاتل هزاران زن و کودک اورمیه ای و سلماسی)

 

 

این رفتار غیر معقول اتاق فکر وبسایت آذری ها، سوءظن ها را اولا نسبت به غیر آذری بودن مسئولان سایت، ثانیا اهداف شوم و پلید اتاق فکر این وبسایت بیشتر میکند. در اینجا فقط یک جمله از مقاله آقای آیساک یوناسیان (که از معلوم حالان وابسته به حزب افراطی داشناکسیون است) را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم:

پان آذریسم، (نوعی سفسطه و سیاه نمایی، زیرا یک واقعیت اجتماعی، بدون ذکر استعداد و پتانسیل باطنی و جوی مطرح گردیده است تا در خواننده احساس تنفر قلبی ایجاد شود. در این که پدیده ای به نام پان آذریسم وجود دارد شکی نیست. و همانطور که فارس زبان های ایران، تاجیکستان و افغانستان؛ به راحتی میتوانند دور هم جمع شده و محافل ادبی، هنری و تاریخی برگزار کنند. و یا ارمنی هایی که در ایران بیشتر از مملکت خود حال میکنند زیرا به واسطه نیاز سیاسی ایران به روسیه و وامدار بودن ایران به آن کشور، دولت تهران از هیچ گونه امکانات سیاسی، فرهنگی و ورزشی به ارامنه دریغ نمکند. کاملا بدیعی، شرعی و عرفی است که جامعه آذربایجانی ایران، به عنوان یک قطب ائتنیکی نیز بخواهد از این امکانات برخوردار شود و با هم ریشگان شمالی خود روابط و محافل ادبی – فرهنگی برگزار کند. حال وقتی که حاکمیت از این دیدگاه فرهنگی، بین اقوام تبعیض قائل میشود، طبیعی است که نوعی نا هنجاری های مدنی به وجود می آید.) محصول تلاش شوروی از سالیان گذشته برای دسترسی به آب های گرم بوده است. (سفسطه و مغلطه وجود دارد، در این که روسیه تزاریسم و بعد از آن جماهیر شوروی در پی دسترس به آبهای آزاد بودند شکی نیست، اما اینکه آقای یوناسیان اتراک قفقاز و جنبش های ناسیونالیزم آذربایجانی را متهم به همکاری با روس و یا شوروی میکنند، دروغی آشکار است. اولا که ایشان هیچ گونه سندی در این باره ارائه نکرده اند و ثانیا ناسیونالیزم آذری هم از جهت تعصبات دینی و هم از منظرگاه تعلقات قومی،خطری بالقوه برای تزاریزم و کمونیزم محسوب میشد و قیام اتراک قفقازی مانند شیخ شامل داغستانی و قوچاق نبی علیه تزار و کمونیست و سرکوب آنها، گواهی بر این واقعیت میباشد. اتفاقا و بر عکس ادعای دروغین آقای یوناسیان، این عمل در منطقه قفقاز با اهرم فشار ارمنی صورت میگرفت، و مستندات فراوانی موجود است که حکایت از خیانت خان های ارمنی قفقاز در شکست دولت قاجار از روس و نهایتا قراردادهای ننگین ترکمنچای و گلستان دارد: “ارمنستان ۱۹۱۵ – ترجمه فریبرز برزگر – ص ۳۹: ارمنیان ایران و ترکیه، در خلال جنگهای ایران و روسیه، با تشکیل گروه های داوطلب نظامی، خدمات و کمک های ارزنده ای به روسیه کرده و پیروزی این کشور را تسهیل کردند.” * “تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران ج۱ – سعید نفیسی – ص۲۴۱: ارمنیان از همان آغاز جنگ، همکاری خود را با روس ها شروع میکنند. هنگامی که جوادخان و مردم گنجه در برابر روسها مقاومت میکردند، قلعه گنجه بر اثر خیانت ارامنه سقوط میکند.”)

در مورد لابی های ارمنی، نقطه به وبسایت آذری ها ختم نمیشود، و ایشان به واسطه آشنایی به زبان تورکی، گاه در نقاب آذری و گاه با چهره واقعی خود در سایت ها و نشریات مختلف اقدام به لجن پرانی میکنند. به نظر خواننده گرامی، لابی ارمنی از ناهنجاری های مدنی بین تهران و آذربایجان چه سودی میبرد؟

۳ – نفی موجودیت عنصر تورک در آذربایجان و دعوی گری بر سر نام جمهوری آذربایجان:

این کاری که است که همه منورالفکورهای ضد تورک انجام میدهند. در گذشته که به واسطه استیلای ۸۰ ساله آموزش و پرورش شونیزمی، تعداد کمی از جوانان آذربایجانی در انتخاق قرارداشتند و چرندیاتی از این دست را از آن رو که به ایشان تحمیل شده است را باور داشتند، اساتید دلسوز و وطن پرور آذربایجانی توجه بیشتری به این مسئله داشتند، ولی با انتشار کتاب وزین و جمیع تاریخ دیرین تورکان ایران، آن قیل ضغر جامعه آذربایجانی هم پشم گوسفند مانقوردانه ای را که شونیزم بر تنشان کرده بود دریدند و به اصل خود که همان بوزقورد (امپراطور کوهستان ها) است برگشتند. لذا بنده حقیر زین سبب که دگر لزومی بر بیداری ملی نیست، پاسخ گویی در این زمینه را فعلا در حوصله این بخش از نوشتار ندیدم. انشالله در قسمت دوم نوشتار، کلا به این مبحث خواهیم پرداخت.

نویسنده : فرزاد قنبری