دکتر ح. م. صدیق

وی در حدود سال 1230 ق. در تبریز به دنیا آمده است و بعد از سال 1336ق. در قریه‌ی "دیرزور" که واقع در سمت راست رود فرات واقع در خاک سوریه است، وفات کرده است.

قسمی از زندگی میرزا آقا میان سالهای 1320 تا 1330 سپری شده است. ایران در این سال‌ها صحنه‌ی رقابت‌های دولتهای قدرتمند و سودجوی غرب و شرق بود و امواج رنسانس و نوزایی در ادبیات و هنر از دروازه‌های غرب و شمال وارد کشور می‌شد و باعث خیزابه‌های ادبی و اجتماعی می‌گشت.

میرزاآقا  از موج‌آفرینانی بود که در ایجاد دگرگونی در پهنه‌ی ادبیات فارسی نقش پراهمیتی داشتند. وی نویسنده‌ی پنج نمایشنامه است. پنج نمایشنامه‌ای که با عنوان نخستین خمسه‌ی ادبیات نمایشی در زبان فارسی باز شناخته شده است.

آگاهی‌های مربوط به زندگی میرزاآقا تبریزی را تنها از بین نمایشنامه‌های پنجگانه و دو مکتوب به میرزا فتحعلی آخوندزاده  و "رساله اخلاقیه"ی وی به دست می‌آوریم.

"رساله‌ی اخلاقیه" مهمترین سند پیرامون زندگی میرزاآقا تبریزی به شمار می‌رود. او در این اثر ـ که در سال 1291هـ نوشته است ـ خود را آقا بن محمد مهدی تبریزی منشی باشی می‌نامد. [1]

از قراین برمی‌آید که پدرش به احتمال همان محمد مهدی متخلص به نثارتبریزی باشد که در مجمع‌الفصحا [2] و گنج شایگان[3] و ریحانۀ‌الادب[4] از او نام برده می‌شود. اگر چنین  باشد، توان گفت که او در خانواده‌یی اهل علم و ادب نشو و نما کرده، همانند پدرش ـکه منشی نایب‌السلطنه عباس میرزا بوده است ـ بکار منشی‌گری و مترجمی دیوانی اشغال داشته است.

درباره تعیین تاریخ تولد او در جایی به اشاره‌یی برمی‌خوریم. تنها از راه نقل حادثه‌هایی که در آثار خود دارد، می‌توانیم راه به جایی ببریم. مثلاً در یکی از نامه‌ها که قبل از تاریخ 1288 هـ به میرزا فتحعلی آخوندزاده نوشته، می‌گوید که:

«بعد از خدمات چندین ساله در معلم خانه‌ی پادشاهی و مأموریت در بغداد و اسلامبول و تصاحب چند قطعه نشان از درجه‌ی اول و دوم و سیم معلم‌خانه و نشان مجبدی، قریب به هفت  است که به اذن اولیای دولت در سفارت دولت فخیمه‌ی فرانسه مقیم تهران منشی اول هستم»

در سال 1270 (1853) در شهر استانبول ـ پایتخت عثمانی ـ مدرسه‌یی با نام معلم خانه‌ی نواب که بعدها مکتب نواب نام گرفت تأسیس شد و دو سال بعد نخستین گروه از آن فارغ‌التحصیل شدند. میرزا‌آقا نشان‌های درجه یک و دو و سه‌ی علمی را از این معلم خانه اخذ کرده و هم درآنجا سمت استادی داشته است. و احتمالاً از نخستین استادان این مدرسه بوده است و در سال‌های نخستین تأسیس مدرسه نزدیک چهل سال وبیشتر داشته است و قبل از سال 1280 که در تهران اقامت داشته، بوده است.

از سوی دیگر، در جایی از رساله‌ی اخلاقیه به حادثه‌ی عصیان سالاری‌ها در خراسان که در 26 سال پیش از تألیف اثر جریان داشته است، اشاره می‌کند. طبق گفته خود، وی در 15 رمضان سال 1264 به زیارت امام موسی‌الرضا (ع) مشرف شده و در 26 رمضان به علت عصیان سالاری‌ها پنهان شده، در 9 ذی‌الحجه از مشهد بیرون آمده و پس از عید قربان به شاهرود رسیده است. و در آن ایام اگر نزدیک سی سال داشته باشد، توان گفت که حدود سال 1230 هـ در تبریز به دنیا آمده است.

پیرامون سالهای کودکی و نوجوانی او نیز چندان آگاهی نداریم جز اینکه هم در رساله‌ی اخلاقیه در چند جا از علاقه‌ی خود به کسب علم و معرفت در آن ایام اشاره می‌کند.

ظن قریب به یقین می‌رود که پس از کسب علم، در تبریز و تهران برود و مدتی در سفارت فرانسه  در تهران کار کرده، سپس به استانبول رفته، در سال 1279هـ (1862) از آنجا به بغداد رهسپار گشته، بین سالهای (1276ـ 1270) در معلم خانه‌ی نواب استانبول چند سال به استادی مشغول شده است ودر همین سال‌ها موفق به دریافت نشان مجیدی و نشان‌های علمی مذکور در بالا گشته و در سال 1276 در بغداد بوده و از مکتوبی که به تاریخ 1288 به آخوندزاده نوشته معلوم می‌شود که در سال 1280 یا 1281 به ایران مراجعت کرده و پیش از تألیف رساله‌ی اخلاقیه در سال 1291، چهار اثر نمایشی معروف خود را نوشته و نسخه‌یی از آن پیش آخوندزاده فرستاده است.

در اوان انقلاب مشروطیت، روزنامه‌های حشرات‌الارض، استقلال، و ناله‌ی ملت را منتشر کرده و در همان سالها به عضویت انجمن ایالتی تبریز در آمده است.

به گفته‌ی حاج اسماعیل امیرخیزی ‌پس از اشغال تبریز توسط قشون روسیه‌ی تزاری در سال 1330هـ (1922م) و بدار آویخته شدن گروهی از آزادی خواهان در عاشورای آن سال، میرزاآقا به همراه چند تن از میهن پرستان از راه سلماس و وان به استانبول فرار کرده، در آنجا به کارهای گوناگون پرداخته است. چندی بعد به بیماری "ورم" دچار شده است و بعد از سال 1336هـ به هنگام بازگشت به ایران در قریه‌ی "دیرزور" واقع در سمت راست رود فرات واقع در خاک سوریه است، وفات کرده است.

 



[1] ـ میرزاآقا تبریزی، پنج نمایشنامه ،به کوشش ح، م، صدیق، 1355،ص 18.

[2] ـ رضا قلی خان هدایت، مجمع‌الفصحا، تهران، 1295هـ ج 2، ص 525.

[3] ـ محمد تقی اصفهانی، گنج شایگان، تهران، 1272هـ، ص 445.

[4] ـ مدرس تبریزی، ریحانه‌الادب، تبریز، 1335 هـ، ص 464.