دکتر حسین محمدزاده صدیق

1-  قوشما

رايج‌ترين گونه‌ی ادبيات عاشيقی است كه دست كم از سه بند و حداكثر از 7 بند تشكيل می‌شود. هر بند چهار مصراع يازده هجا دارد و در دو نوع تقطيع 5+6 و 3+4 و 4+4 رايج است. قافيه‌ها در قوشما چنين چيده می‌شود:

a-b-c-b, d-d-d-b, c-c-c-b, f-f-f-b...  و در انجام قوشما معمولاً تخلص عاشيق يا شاعر ذكر می‌شود. قوشما سيال‌ترين و زيباترين نوع شعر شفاهی است. اين نوع شعر را «واقف XE "واقف" » وارد ادبيات رسمی نيز كرد. پس از او شاعران نام‌آوری مانند: ودادی XE "ودادي" ، ذاكر XE "ذاكر" ، نباتی قره داغی XE "نباتي قره داغي" ، عاشيق پری XE "عاشيق پري"  و جز اين‌ها تحت تأثير شعر عاشيقی، قوشماهايی زيبا سرودند. مهارت قوشماسرايی برخی از شاعران روزگار ما مثلا: صمد وورغون XE "صمد وورغون" ، بانو مدينه گلگون XE "مدينه گلگون" ، بالاش آذراوغلو XE "بالاش آذراوغلو" ، بولود قاراچورلو سهند XE "بولود قاراچورلو سهند" ، شهريار XE "شهريار"  و غيره اعجازآور و حيرت‌انگيز است. چنان‌كه بسياری از سرودهای آنان تبديل به ترانه‌های بومی شده است.

 مثال: (6+5)

اسم پنهان کؤچد‍ۆ فانی دنيادان،

قاریشدی تورپاغا گؤز حايیف اولدو،

خدانین تدبيری بئلهيميش بيزه،

سولدو ياناقلاری،‌ اۆز حايیف اولدو.

***

اجل چاتیب نفس سنه دۆزۆلدۆ،

غم ـ هجران تاپدادی باغریم اۆزۆلدۆ،

يئنه سئوديگيمدن اليم اۆزۆلدۆ،

اختلاط تۆكندی، سؤز حايیف اولدو.

***

بو يازیق جومانین دؤنۆبدۆ بختی،

اسدی اجل يئلی سرويمی يیخدی،

دئديم كی شاد اوللام بو باهار وقتی،

تؤكۆلدۆ بورنومدان ياز، حايیف اولدو.

 

برای تقطيع (4+4+3) بهترين مثال مجموعه‌ی قوشماهای سيد محمد حسين شهريار XE "سيد محمد حسين شهريار"  معروف به حيدربابايا سلام XE "حيدربابايا سلام"  است، كه بندی از آن را می‌آوريم:

حيدربابا داغلاریمیز دوماندی،

گۆنلريميز بيرـ بيريندن ياماندی،

آيریلمايین بيرـ بيريزدن آماندی.

 

2-  گرايلی

نوعی ديگر از شعر عاشيقی است. مثل قوشما ساخته می‌شود، با اين تفاوت كه هر مصراع آن هشت هجا دارد. در موضوع عشق و حسرت و زيبايی‌های طبيعت سروده می‌شود. گرايلی نيز 3، 5 يا 7 بند دارد. رديف‌ها و قافيه‌های آن هم مانند قوشماهاست.

مثال: (4+4)

گئدين دئيين خان چوبانا،

گلمه‌سين بو ايل مغانا،

گلسه قالار ناحق قانا،

آپاردی سئللر سارامی.

 

3- بایاتی

نوعی از شعر هفت هجايی چهار مصراعی كه موضوع آن را شكوه و شكايت، هجران و غم عشق و مضامين اجتماعی تشكيل می‌دهد و هر بند آن استقلال مضمونی دارد و تنها نوع شعر عاشيقی است كه ميان عامه‌ی مردم رواج خاصی دارد و از انواع شعر فولكلوريك به شمار می‌آيد.

مثال: (3+4)

آپاردی تاتار منی،

قول ائيلر ساتار منی،

ياریم وفالی اولسا،

آختاریب تاپار منی.

 

در نوع «باياتی» مضامين طنزی بيش از هر نوع ديگر جا می‌گيرد و تاكنون باياتی‌های فلسفی طنزآميز فراوانی به‌دست ما رسيده است. مثلاً دو باياتی زير:

عزيزم هارايیمدان،

ائل ياتماز هارايیمدان.

گۆنده بير كرپيچ دۆشۆر،

عُمرۆن ساراي‍یندان.

 

زامانا، ای زامانا،

اوخو قويدون كمانا.

ائششكلر آرپا يئيير،

آت حسرتدير سامانا.

 

4-  اوستادنامه

موضوع شعر عاشيقی اندرز دادن و احترام به اهل و عيال و نيكی و خيرخواهی است. چنان‌كه از نامش پيداست اوستادنامه حاوی خطاب‌های پندآموز و موضوعات فلسفی و اجتماعی است كه اغلب در مقدمه‌ی منظومه‌های عاشيقی گنجانده می‌شود. گاهی در اوستادنامه‌ها از اساطير و ميتولوژی نيز استفاده می‌شود و از آفرينش كاينات، خلقت انسان، اسطوره‌ی سليمان XE "سليمان" ، اسكندر XE "اسكندر"  و جز اين‌ها سخن به ميان می‌آيد. عاشيق‌ها ندا دهنده‌ی آرمان‌های والای اسلام در ميان مردم بوده‌اند و به تلميحات بديع و زيبايی به قصه‌های شصت و هفتگانه‌ی قرآن در خلاقيت آن‌ها برمی‌خوريم. برخی از عاشيق‌ها نيز حتی منظوم ساختن يك قصه‌ی قرآنی را برعهده گرفته‌اند. گاهی هم شرح مناقب و احوالات چهارده معصوم (ع) XE "چهارده معصوم (ع)"  را سرآغاز منظومه‌های خود كرده‌اند.

مثال از اولولو كريم XE "اولولو كريم" :

سلام وئريب بير مجلسه واراندا،

ياخشی اگلش، ياخشی اوتور، ياخشیدیر.

دينديرنده كلمه- كلمه جواب وئر،

گؤرن دئسين بارك الله، ياخشیدیر.

 

مثال ديگر از خسته قاسيم XE "خسته قاسيم" :

دلی كؤنۆل مندن سنه امانت،

پيس حياتدان ياخشی اؤلۆم ياخشیدیر،

بير گۆن اولار قوهوم ـ قارداش ياد اولار،

دئمه اولوسوم وار، ائليم ياخشیدیر.

***

مجلسه واراندا اؤزۆنۆ اؤريمه،

شيطانا باج وئريب كميسه‌نی سؤيمه،

قوّه‌تلی اولساندا، يوخسولو دؤيمه،

***

خسته قاسيم XE "خسته قاسيم"  كيمه قیلسین دادینی؟

جانی چیخسین اؤزۆ چكسين اودونو،

ياخشی ايگيد يامان ائتمز آدینی،

چۆنكۆ يامان آددان اؤلۆم ياخشیدیر.

 

5- دئگيشمه

دئگيشمه يا مناظره از جالب‌ترين و رايج‌ترين انواع شعر عاشيقی است. عاشيق‌ها هنگام مناظره (= دئگيشمه) از انواع فرم‌های شعری عاشيقی مانند: تجنيس، قيفيل‌بند، باغلاما، اوستادنامه، حربه ـ زوربا و غيره استفاده می‌كنند.

طبق سنت كهن، عاشيق‌های ماهر، هر از چندگاه يك‌بار در مجلسی حاضر می‌شوند و در حضور مردم با هم به دئگيشمه می‌پردازند و شرط می‌كنند كه هركس باخت، ساز خود را تحويل دهد و حتی از پيشه‌ی عاشيقی دست بر دارد. در اين نوع شعر عاشيقی رگه‌های طنز بيش از هر نوع ديگر ديده می‌شود. در اين مسابقه‌ها بيشتر عاشيق‌هايی پيروز می‌شوند كه بتوانند بالبداهه شعر بسازند و از انواع شعری استفاده كنند. در اين دئگيشمه‌ها، عاشيق‌ها از دانش دينی، ادبی، تاريخی، اساطيری و علمی خود استفاده می‌كنند و در هر مورد از رقيب با ساز و سخن پرسش‌هايی می‌نمايند و او نيز به ساز و سخن پاسخ می‌گويد. در تاريخ ادبيات عاشيقی برخی از دئگيشمه‌ها نظير دئگيشمه‌ی شاه اسماعيل XE "شاه اسماعيل"  با عرب زنگی XE "عرب زنگي" ، خسته قاسيم XE "خسته قاسيم"  با لزگی احمد XE "لزگي احمد" ، واله XE "واله"  با زرنگار XE "زرنگار"  و غيره بسيار مشهورند.

مثال «دئگيشمه» از عاشيق اقبال XE "عاشيق اقبال"  و عاشيق علی XE "عاشيق علي" :

سورغو:

او نه‌دير كی اوتوروندا جواندیر،

اون بئشينده قوجالاردان اولودور؟

او نه‌دير كی ديلی آيری، سؤزۆ بير،

هانسی دريا هر دريادان دولودور؟

 

جواب:

او آيدیر كی اوتوروندا جواندیر،

اون بئشينده قوجالاردان اولودور،

او قلم‌دير، ديلی آيری، سؤزۆ بير،

علم درياسی هر دريادان دولودور.

 

6- مخمس

در مخمس هر بند پنج مصراع دارد و گاهی عاشيق‌ها هر مصراع را دو پاره می‌كنند و می‌خوانند. گاهی عاشيق‌ها با افزودن كلمات به اول و آخر مصراع‌ها آن را به آهنگ معروف مخمّس منطبق می‌سازند و می‌خوانند.

 

7-  بئشليك

بئشليك شعری است غير از مخمّس. هر مصراع آن دو لنگه‌ی پنج هجايی دارد و سه مصراع نخست هر بند اغلب از قيد قافيه آزاد است. بئشليك از مناسب‌ترين قالب‌های شعری عاشيقی برای مضامين طنزی است. حكيم سيد ابوالقاسم نباتی XE "سيد ابوالقاسم نباتي" ، شاعر جادو بيان ولايت ارسباران XE "ارسباران"  در عصر فتحعلی‌شاه XE "فتحعلي‌شاه" ، بئشليك‌های طنزی عاشيقی فراوانی دارد كه دريغ است نمونه‌ای از آن‌ها در اين‌جا ذكر نشود:

گئت دولان بالا خا‌م‌سن حله،

پخته اولماغا چوخ سفر گرهك.

مرغ قاف ايله همزبان اولوب،

دُوره وورماغا بال و پر گره‌ك.

***

كوهِ عشقه گل، گئتمه بی‌دريغ،

غولِ دنگ تك دۆشمه چؤللره.

تا كی سالكه رهنمون اولا،

خضرِ ره كيمی راهبر گره‌ك.

***

آز دانیشگيلن، اولگيلن خموش،

ائتمه عالمه سرِّ عشقی فاش،

بوردا دورما چوخ كئچ بو ورطه‌دن،

بو مقوله سؤز مختصر گره‌ك.

***

ساقی! گل منی جام عشقدن،

بير كرم قیلیب اؤيله مست قیل،

تا دئسينله خلق لال اورتورماغا،

بو نباتی تك بخته‌ور گره‌ك.

 

8- منظومه

منظومه‌ها در فولكلور آذری، در واقع رمان‌های عاميانه هستند كه از نظر حجم بيشتر و گسترش وسيع، دارای اهميت‌اند. در فولكلورشناسی معاصر، به آن‌ها «داستان» اطلاق می‌شود. در گذشته در كهن‌ترين آثار مكتوب آذری، چنان‌كه گفتيم «بوی» و در دوره‌ی اسلامی «حكايت»، «قصه» و «ناغيل» گفته می‌شود. منظومه مركب از پاره‌های نظم و نثر است. عاشيق‌ها بخش‌های نثر را روايت می‌كنند و پاره‌های نظم را در ريتم‌ها و آهنگ‌های گوناگون عاشيقی می‌خوانند. هر دو پاره پيوسته و مربوط به هم‌اند. تكه‌های نظم، رايج‌ترين و سيّال‌ترين فرم‌های شعری بومی از قبيل قوشما، گرايلی و باياتی را دارند و همه، دارای ماهيت تغزلی رسا و مؤثر و از نمونه‌های زيبای شعری‌اند كه بيشتر هيجانات و اضطرابات درونی قهرمانان منظومه در آن‌ها ترنّم می‌شود. چنان‌كه جای ‌جای به تعبيرهايی نظير:

« نمی‌توان به سخن گفت، بايد با ساز سرود!»،

يا:

« او گرفت و چنين سرود!»

و يا:

« گرفت و ببينم چه پاسخ گفت. من عرض كنم شما بنيوشيد!» و غيره برمی‌خوريم.

 

9- دیوانی

نوعی ديگر از شعر عاشيقی است كه اغلب مانند قوشما در سه يا چهار بند ساخته می‌شود. هر بند چهار مصراع 15 هجايی دارد. در ديوانی هم مانند انواع ديگر، علاوه بر مضامين حكمت‌آموز، نصيحت، تغزل و جز آن، مطالب نيز گنجانيده می‌شود.

مثال از عاشيق علسگر XE "عاشيق علسگر" :

اسميمدی عاشيق علسگر XE "علسگر" ، بودو دُورانیم منيم،

غربت ائلده بير گؤزلده قالدی پيمانیم منيم،

اؤلدۆرسه‌ده بو سئودادا، حلالدی قانیم منيم،

اينجيمرم دوست يولوندا بو زياندان كئچميشم.

 

نمونه از عاشيق حسين شمكيرلی XE "عاشيق حسين شمكيرلي" :

بير گۆن بير شجر گؤردۆم گُلۆنۆن يارپاغی اۆچ،

بو گۆنبذدن باش وئريب او گۆنبذن تاغای اۆچ.

اگله‌شئيديم بير مقامدا او مجلسده وار ايديم،

اوردا حق باده وئردی قدح وئرن ساقی اۆچ.

***

او ساغری بئله گؤردۆم بئش يئردن قايناغی وار،

دوققوز يئردن مِی وئريبدی اون يئددی بوداغی وار.

اوتوز دؤردۆ بار گتيريب، يۆز اون دؤرد يارپاغی وار،

او يارپاغین آراسیندا دولانان نووراغی اۆچ.

***

او مجلسده اگلشميشديم گؤردۆم گؤزۆم ياش وورور،

اون ايكی تام اوستاد گليب بير زندانا وورور.

قیرخ سكگيز شاگيردی وار بير ديوانا باش وورور،

او باخچادان كمان آلدی عاشيق حسين XE "عاشيق حسين"  آغی اۆچ.[1]



[1] محمدزاده صدیق، حسین/ قوپوزنوازان دلسوخته‌ی آذربایجان، ص 45ـ32.