در ادامه سلسله مقالات معرفی میرزا آقا تبریزی و چهار تیاتر اثر استاد دکتر ح. م. صدیق مقاله‌ی زیر به شما تقدیم می‌شود.

چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، تصحیح، مقدمه و حواشی: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، انتشارات نمایش، ۱۳۸۵.

معاصران میرزاآقا

برای بازشناسی کامل زوایای تاریک زندگی میرزاآقا و آشنایی با اندیشه‌ها و موقعیت اجتماعی وی،  می‌توان روابط و علائق و آویزشهای فکری او را با معاصرانش بررسی کرد. مناسبات وی با برخی از هم روزگاران خود را در زیر از نظر می‌گذرانیم:

1ـ میرزا ملکم خان:

میرزا ملکم خان فرزند یعقوب ارمنی اهل جلفای اصفهان فارغ‌التحصیل انستیتو پلی تکنیک شهر پاریس و مترجم و معلم دارالفنون در تهران، بانی و مؤسس "فراموشخانه" انجمن مخفی فراماسونری است که در تأسیس آن از مجامع فراماسونری پاریس الگو گرفته بود.

ملکم خان یکی از اندیشمندان عصر خود به شمار می‌‌رفت و آثاری در موضوع‌های فلسفی، اجتماعی و سیاسی داشت و برخی از آثار خود را نیز با امضاهای مستعار انتشار می‌داد.

اما، میان جهان بینی او و میرزاآقا وجوه افتراق جدی وجود دارد. زمانی که ملکم در کشور عثمانی بود، ناصرالدین شاه او را عزل کرد و او هم به شاه نوشت: «اگر به عنوان سفیر فوق‌العاده به لندن اعزام نشوم، اسرار دولتی ایران را به عثمانی‌ها فاش خواهم ساخت:»[1]

و پس از رفتن به لندن نیزـ هر چه داشت در قمار باخت و بعدها به انتشار "قانون"دست زد و"گلستان سعدی" را با حروف مقطع چاپ کرد.

برعکس او، میرزاآقا زندگی بسیار با فضیلت و تقوایی داشت و در مقابل مستبدان از استقرار و متانت خاصی برخوردار بود. بارها شاه و نوکران او را به شدت افشاگری کرد. در جایی گوید:

«شاه به قانون اساسی، تابع نیست، خود را حاکم بالاطلاق می‌داند و از قانون تبعیت نمی‌کند.»[2]

در باب انتشار آثار میرزاآقا به ملکم باید بگویم که در چاپ مشکوک برلن از سه قطعه تیاتر میرزاآقا که ناشر آنها را به ملکم‌خان منسوب ساخته، به این مسأله توجه نداشته است که محتوای نمایشنامه‌ها با روحیه و جهان بینی ملکم یکسان نیست. از سوی دیگر در نامه‌ای که میرزاآقا به آخوندزاده نوشته خود را معرفی کرده گوید که زبان فرانسه و روسی را می‌داند ودر استانبول و بغداد بوده است و اکنون نیز در سفارت فرانسه مشغول به کار است. در حالی که ملکم خان هشت سال پیش از تاریخ این مکتوب با آخوندزاده آشنا شده بود، با او دیدارد داشته و دوستی‌ها کرده بود.

از سوی دیگر میرزاآقا از اقدام خود به ترجمه‌ "تمثیلات" سخن می‌گوید و ما می‌دانیم که ملکم خان با زبان ترکی آذربایجان آشنا نبوده است و حداقل باید بگوئیم به این زبان تسلط در حد ترجمه نداشته است.  

2ـ میرزا عبدالرحیم طالبوف

طالبوف، فرزند یک نجار تبریزی بود و در سال 1290ش. در شهر تفلیس وفات کرده است. از آثار او پندنامه مارکوس، حکمت طبیعیه، هیئت جدیده، نخبه‌ی سپهری، مسالک المحسنین، کتاب احمد، سیاست طالبی و جز آن به لحاظ شکل و محتوا، همسان با آثار میرزاآقا تبریزی است. برخی از پژوهشگران میرزا عبدالرحیم تالبوف تبریزی را ادامه دهنده‌ی راه میرزا آقا در تکوین نثر نوین فارسی به حساب می‌آورند.[3] به گفته محمد قزوینی وی خدمت مؤثری در پیدایش سبک و اسلوب ساده‌نویسی در فارسی داشته است.[4]

طالبوت نیز، در واقع مانند میرزا آقا یکی از پیشروان بیدارگری و نوزائی در ادبیات نوین ایران به شمار می‌روند.

طالبوت نیز مانند میرزاآقا کشور و ملت خود را دوست می‌دارد، ترقی و پیشرفت ایران را طالب است. در جائی در باره‌ی آزادی گوید:

«آزادی دو دشمن اصلی دارد، اول نقاق و استبداد داخلی که برای حفظ استبداد خود، حیثیت ملی ما را به کیف پنج روزه‌ی خود می‌فروشند. دشمن دیگر که هزار بار از دشمن اول قویتر است، جهالت و دیگری ضعف ایمان و اعتقاد است.»[5]

سرانجام، باید گفت که میرزاآقا و طالبوف، هر دو در گسترش اندیشه‌های پیشتاز قرن در ایران و سویهای آن نقش اساسی داشتند.

3ـ میرزا یوسف خان مستشارالدوله

میرزا یوسف خان مستشارالدوله که در سال 1310هـ در زندان قزوین وفات کرده، [6] صاحب آثاری نظیر گنجینه دانش، طبقات الارض، رساله یک کلمه، اصلاح خط اسلام و جز آن در طول عمر خود فریاد عدالتخواهی و آزادی سرداد.

درنامه‌ای که به ناصرالدین شاه نوشته، گوید:«تا زمانی که در ایران استبداد حاکم است و جان و مال ملت بازیچه دست مشتی جاهل بی‌وجدان است، ترقی و امنیت از کشور رخت خواهد بست. اصطلاحات ایران فقط با حکومت قانون امکان پذیر است.»[7]

مهمترین اثر میرزا یوسف‌خان «رساله‌ی غیبیه» است که به لحاظ شیوه‌ی بیان و سبک اسلوب نگارش، به رساله اخلاقیه اثر میرزاآقا نزدیک است. او نیز، مانند میرزاآقا از بنیانگذاران نثر نوین فارسی به شمار می‌رود.

4ـ ملک المتکلمین

ملک المتکلمین در اثر معروف خود به نام‌های رؤیای صادقه، در عرفان و حکمت، من الخلق الی المخلوق، مانند میرزاآقا علیه ظلم و استبداد قلم زده است و به انتقاد از حکومت قاجار پرداخته است

«رؤیای صادقه» اثری شبیه رساله‌ی اخلاقیه است. در اینجا نیز مانند رساله‌اخلاقیه، پرسوناژها، گفتار و اعمال خود، افشاگر شخصیت خویش‌اند، زبان بسیار ساده و خودمانی است، کلمات به شیوه‌ی تلفظ شفاهی نگاشته شده است. 

مانند: شازده به جای شاهزاده، زبون به جای زبان و اصفهون به جای اصفهان و جز آن.

رؤیای صادقه، بعد از رساله‌ی اخلاقیه، از نخستین آثار مجموعه نثر نوین دوره‌ی مشروطیت به حساب می‌آید.

5ـ میرزا آقا خان کرمانی

میرزا عبدالحسین پردریس کرمانی معروف به میرزاآقاخان در سال 1270هـ زاده شد و در 1314 به امر محمد علی میرزا در تبریز به قتل رسید.

میرزاآقاخان در کوران مبارزه با حاکم کرمان ناصرالدوله سلطان عبدالحمید میرزا، در سلا 1302 زادگاه خود را ترک گفته نخست به اصفهان، سپس به مشهد و تهران رفت. بعدها همراه شیخ احمد روحی عازم استانبول شد و در آنجا با سید جمال‌الدین اسدآبادی و افکار او آشنا گشت و در بازگشت به ایران به تبلیغ آن پرداخت.

زمانی که در استانبول بوده، به دسیسه سفیر ایران به همراه شیخ احمد روحی و میرزا حسن خان خبیرالملک دستگیر و در طرابزون زندانی شد. در زندان طرابزون  کتاب «نامه باستان» را نگاشت. در این کتاب و در دو اثر معروف دیگرش موسوم به «صد خطابه» و «آئینه‌ی اسکندری» مانند میرزاآقا علیه استبداد و ظلم و جهالت قلم زده است. آثار او را صرفنظر از گرایشهای خاص سیاسی وی، می‌توان به لحاظ احتوای ایده‌های آزادی خواهانه و بشر دوستانه و هم به جهت ایجاد خیزابه‌های نوگرائی در نثر فارسی، همسنگ آثار میرزاآقا دانست.



[1] ـ محیط طباطبایی، همان، ص 182.

[2] ـ ابوالفضل حسینی، مجله اخبار علمی آکادمی علوم، ج ش س، 1969، ص 15.

[3] ـ میرعلی منافی، جنوبی آذربایجان ادبیاتی آنتالوگیاسی، ج 1، 1981، ص 234.

[4] ـ محمد قزوینی. وفیات المعاصرین، مجله یادگار، ص 5، ش 4 و 5.

[5] ـ میرزا عبدالرحیم طالبوف. سیاست طالبی، ص 29.

[6] ـ مخمد علی تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران، 1314، ص 341.

[7] ـ مهدی ملک‌زاده. انقلاب مشروطیت ایران، ج1، تهران، 1338، ص 223.