منبع:‌ فصلنامه هفت آسمان (دانشگاه ادیان)

اين مقاله در ضميمه مجله با عنوان «کتاب اديان» منتشر شده است.

مصاحبه کننده: داود بهلولی

*آيا اين آثار در بحث دين‌شناسي اهميتي دارند؟

اهميت اين آثار اصلاً در مباحث علم‌الاديان است. ببينيد، اكنون در فارسي آگاهي چنداني از طريقت‌هايي مانند يسويه و گلشنيه نداريم. زيرا متون هر دو طريقت به تركي است و در ايران كسي همت نكرده است كه اين متون را به فارسي برگرداند. اگر تركي با ترجمه‌ي اغلب متون طريقتي از فارسي و عربي غنا يافته است، فارسي از اين جهت بسيار ضعيف مانده است. در باب طريقت گلشنيه كتابي داريم با نام مناقب گلشني كه به زبان تركي آذري در مناقب ابراهيم گلشني تبريزي بنيانگذار اين طريقت در قرن هفتم هجري نگاشته شده است و اتفاقا متن تركي آن در خارج از ايران حدود سي سال بيش چاپ شد. محققان فارسي زبان از آن بي‌اطلاع هستند. خلوتيه هم، همين‌طور است. چرا از اهل حق صحبت نكنيم؟ اين جماعت اصلا به فارسي متني ندارند. متون آئيني آنان يا به تركي است يا به كردي و به كردي اندك است، اتفاقاً اين اندك هم چاپ شده است.

اما متون تركي، اگر هم تكثير شده، درون گروهي و به صورت غير علمي و مغلوط بوده است. گروه‌هاي اهل حق بيست و چهار گوينده دارند كه منزلت آنان در اين فرقه شبيه منزلت انبياء در دين مبين اسلام است. آثار همه‌ي اينان به تركي است كه به آن "كلامات" مي‌گويند. از ميان اين "گوينده" هاي 24 گانه من تاكنون توانسته‌ام فقط برخي در كلامات يكي از آنان كه اولي‌شان هم است، يعني بايرك قوشچواوغلو را چاپ كنم. در كنار اين 24 كتاب كه در ميان اهل فرقه جنبه‌ي تقدس دارد و از آشنا ساختن اغيار با آن‌ها احتراز دارند، متون منثور و منظوم آئيني ديگر هم موجود است كه به آن‌ها "بياض" گفته مي‌شود.

آن‌چه به نثر در ميان اين فرقه موجود است، تفسيرهاي كلامات و شأن نزول‌هاي آن است كه نيم قرن پيش شخصي موسوم به "پيرداوري" با عشق و علاقه‌ي خاصي آن‌ها را گرد‌آوري كرده و دستنويس‌هاي خود را در بيش از ده مجلّد تكثير و ميان معتقدان توزيع كرده است. اين مجلدات به "تفاسير پيرداوري" معروف است.

رسالات متعدد ديگري از نوع مناقب و آداب‌نامه‌ها در ميان فرق ده‌گانه‌ي اهل الحق ايران، غاليان عراق و علويان تركيه، به صورت نسخ خطي موجود است. برخي از آن‌ها در عراق و تركيه چاپ شده است. مانند "الشّبك" كه در عراق انتشار يافت و برخي از رساله‌هاي منسوب به شيخ صفي الدين كه پس از انتشار فرضيه‌ي قارامجموعه از سوي ما در تهران، در تركيه چاپ شد.

*درباره‌ي اهميت فرضيه‌ي قارامجموعه باز هم مي‌خواهيم از زبان شما بشنويم.

قارامجموعه كه خود جنابعالي متن تركي آن را به فارسي برگردانديد و چاپ كرديد، در شناخت طرائق صوفيه و باطنيان و اهل تناسخ و حلوليه كه از بطن اسلام برآمده و در ميان تركان گسترش يافته‌اند، بسيار پراهميت است. در ميان تقريباً همه‌ي شاخه‌هاي علويان تركيه نسخه‌هايي از مناقب شيخ‌صفي الدين اردبيلي و رسالات منسوب به او، موجود است. صورت كهن مجموعه‌ي آن‌ها قارامجموعه ناميده شده و در دوره‌ي صفويان بسيار گرامي بود. بخشي از آن بويوروق نام داشت. بخش بعدي را قيلاووز مي‌ناميدند و پيش از هر دوي اين بخش‌ها مناقب مي‌آوردند و در تاريخ آمده است كه شاهان و شاهزادگان صفوي هنگام عزم سفر، به تبرك مناقب را تلاوت مي‌كردند و از بويوروق اجزائي را مي‌خواندند و از روح شيخ صفي همت مي‌طلبيدند.

پس از انتشار قارامجموعه در ايران، در تركيه دو كتاب "شيخ بويروغو" و "مناقب الاسرار و بهت الاحرار" به عنوان اجزائي از آن كشف و چاپ شد. كتاب اخير در هفت باب است و در هر باب يكي از نصايح طريقتي شيخ صفي به بحث گذاشته مي‌شود.

بسياري از شاخه‌هاي علويان تركيه، در واقع فرقه‌هاي منسوب به شيخ صفي هستند. تركان علوي آناتولو، كلمه‌ي صفي را صافي  Safi (با مدّ مقصور) تلفظ كرده‌اند، از اين‌رو در برخي از نسخ خطي متون آنان اين كلمه به صورت شيخ صافي وارد شده است و برخي را به اشتباه انداخته است كه او را شخص ديگري غير از شيخ صفي فرض كنند، در حالي كه چنين نيست. همه‌ي اين فرقه‌ها زندگي شيخ صفي و نيز شاه اسماعيل ختايي را در هاله‌اي از اسطوره‌ها و افسانه‌ها پوشانده‌اند.

*به اسطوره‌ها و افسانه‌ها اشاره كرديد، آيا در ميراث مكتوب تركي از اين نوع آثار هم چيزي باقي مانده است.

بسيار زياد. بعضي‌ها را مي‌شناسيد و معروف است مانند كتاب دده‌قورقود، كوراوغلو، عاشق غريب و اصلي و كرم و غيره. برخي ديگر مانند سلجوق‌نامه متأسفانه شناخته نيست. اين مجموعه‌ي بسيار عظيمي است كه مؤلف آن، اساطير آئيني تركان باستان را براساس الاوامر العلائيه اثر ابن بي‌بي و راحت الصدور راوندي با تكيه بر روايات شفاهي تركان جمع‌آوري كرده است. بخش نخست آن در تاريخ و حكايات اقوام اوغوز و بيست و چهار طايفه‌ي آن است. اين كتاب عظيم در ماده‌ي "ابن بي‌بي" در انسيكلويدي اسلام معرفي شده است. ديگران از روي همان معرفي به اين كتاب پرداخته‌اند. درخارج از ايران فقط بخش‌هايي از آن انتشار يافته است.

دركنار اين آثار اسطوره‌اي، از كتب مناقب و سير اسلامي هم بايد ياد كنم كه اغلب از متون عربي ترجمه شده است. مانند ترجمه سيرالنبي از ضرير ارزنـ الرومي و شواهد النبوه از لامعي و معالم اليقين از باقي، درةالتاج از ويسي. بايد توجه كنيد كه اين غير از درةالتاج معروف فارسي اثر خواجه مسعود شيرازي است. درةالتاج تركي در مناقب و سير نبي‌اكرم اسلام است.

در باب حكايت‌نگاري بايد عرض كنم كه اين نوع ادبي در تاريخ ادبيات تركي در دو شاخه‌ي جداي از هم و مستقل پيدا شده است. شاخه‌ي نخست عنايت به متون حكايت‌نگاري در فارسي و عربي داشت، اغلب ترجمه از مجموعه‌هاي اين دو زبان است و يا به پيروي از آن‌ها در تركي نگاشته شده است. كتاب‌هايي نظير قيرخ وزير، كليله و دمنه، نوادر سهيلي، الفرج بعد الشّده، مين بير گئجه از اين قبيل‌اند. در اين متن‌ها، نثر پردبدبه و سنگين است.

شاخه‌ي دوم، حكايات و داستان‌هاي مردمي و بومي است كه از گذشته‌هاي بسيار دوري تغذيه مي‌شوند. تاريخ مكتوب شدن اين حكايات كه اغلب شفاهي بودند، برايمان روشن نيست. كهن‌ترين نسخه‌هاي خطي موجود مربوط به قرن يازدهم و گاه دهم هجري است. در ميان آن‌ها كه تعدادشان قابل اعتنا هم است، داستان‌هاي كوراوغلو، عاشيق عباس، عاشيق كرم، عاشيق غريب، طاهر و زهره بسيار معروف‌ترند و اغلب متون آن‌ها در تبريز و تهران چاپ شده است.

در دوره‌ي صفويه ميان لفظ قلم و گونه‌ي شفاهي زبان تركي چندان فرقي وجود نداشت. در روزگاه شاه‌تهماسب صفوي در شهر تبريز كتابي موسوم به تذكره‌ي مجالس نگاشته شد. اين كتاب را كه نخستين تذكره در تاريخ ادبيات تركي است، اين جانب در سال 1364 چاپ كردم. گرچه كتاب، تذكره‌ي شعراي رسمي و غزل‌سرا است. كه اغلب زبانشان در تركي مغلق و عروضي به حساب مي‌آيد، اما نثر كتاب نسبتاً روان و ساده است. مايلم بخشي از اين كتاب را برايتان بخوانم. ببينيد درباره‌ي مولوي چنين مي‌گويد:

"مولانا جلال الدين- قدس سره دورور كي عجم ولايلرينده ملاي روي و روم اقليمينده مولانا خونكار دئمك ايله مشهور و معروفدور.

اولدورور سردفتر اهل علوم،

سرّ گفتاريندا عاجزدير فهوم.

قارمان ولايتلرينده، قونيه شهرينده، واقع اولموشلاردير و مرقد پرنورلاري همان آندادير، مولويلر خانقاهي و مواليلر زيارتگاهيدير. آنلارين رتبه‌ي عاليلري درجه‌ي تعريفدن اعلي و درجه‌ي واليلري رتبه‌ي توصيفدن معلادير. اما چون حقايق اداسيندا اهل دللر آنلارين نظملري گؤوهرلر ايله رشته‌ي جانلاريني مگوهر و خاطر عاطرلريني اولارين اشعار دقايق شعارلاري فحواسي ايله معطر و منور قيليرلار، بو مختصر اول طوطي شكرستان حقيقت اسم شريفي ايله ابتدا قيليندي و ابتداي كتاب مثنويلريندن يئدي بيت كتب اولوندو، نورالله مرقده و زين الله روضـﮥ.

و توركو اشعاريندان بو مطلع و حسن مطلع دوازده امام‌ عليهم‌السّلام اوصافين يازديغي بندلردندير:

اولار كيم بنده‌ي خاص خدادير،

محب خاندان مصطفادير.

حقيقت كعبه‌سي‌نين قبله گاهي،

امام و پيشواميز مرتضادير.

و بو بيت توركو داخي درويشلر پندي اوچون اول بولبول گلستان ارم نطقي جانبخشيندن وارددير كي اهل گفتار اشعارلارينا بو بيت ايله رونق وئريب ترجيع‌بند قيلميشلاردير:

دينمه گؤزت، باخما، چالير، قونما هئچ،

رند جهان اول، يورو، توخونما كئچ!"

در كنار اين كتب، بايد از آثار اسطوره‌اي اسلامي نيز ياد كنم كه به صورت حكايات غلوآميز افسانه‌اي در شأن قهرمانان رزمنده با كفار به نثر و نظم نگاشته شده است. مانند حمزه‌نامه، ابومسلم‌نامه، بطال‌نامه و غيره. ويژگي مشترك همه‌ي اين آثار نثر بسيار ساده و روان و مردمي آن‌هاست كه دور از تأثير عربي و فارسي و با جملات كوتاه نگاشته شده‌اند.

البته من در اين فرصت كوتاه نمي‌توانم از همه‌ي آثار منثور و منظوم ديني تركي صحبت كنم كه دريغا در كشور ما غريب افتاده است و هيچ سازمان و تشكيلاتي متولي بررسي و نشر آن‌ها نيست. اجازه بدهيد به برخي از آثار شيعي اشاره كنم.

*اين همه اثر منثور تركي كه واقعا ما از آن‌ها بي‌خبريم. لطفاً به آثار منظوم تركي هم اشاره‌اي بفرمائيد.

در سخن از آثار منظوم تركي كه صبغه‌ي ديني بر ديگر جهات آن‌ها مي‌چربد، بايد نخست از "قوتادغو بيليغ" يا "سعادت‌نامه" ياد كنم كه در سده‌ي پنجم هجري از سوي يوسف خاص حاجب يكي از تلامذه‌ي ابوعلي‌سينا در شش هزار و اندي بيت در بحر متقارب سروده شده است.

قوتادغو بيليغ، در اصل يك پندنامه‌ي اسلامي است. در اين اثر كفار، دشمنان دين و ابليس، دزد ايمان ناميده مي‌شوند. به تقليد از اين كتاب، بعدها در ادبيات فارسي چندين پندنامه، نصيحت‌المولك، سياست‌نامه و غيره به نثر و نظم تأليف شد. اين كتاب هم، در ايران ناشناخته مانده است. من بخش‌هايي از آن را در برگزيده‌ي متون نظم تركي وارد كرده‌ام.

كتاب عتبت‌الحقايق هم در محافل دانشگاهي ايران ناشناخته است. اين كتاب، در وزن متقارب سروده شده است. متعلق به قرن ششم هجري است. حاوي بيست قصيده و غزل و 101 دو بيتي است. در واقع يكي مجموعه‌ي ديني و اخلاقي است و هسته‌ي اصلي آن شرح منظوم احاديث نبوي است.

اديب احمد، فرد ناشناخته‌اي نيست. اميرعليشيرنوايي در مجالس‌النفايس او را بسيار مي‌ستايد و ديگر تذكره‌نگاران هم همين‌طور.

مجموعه‌ي منظوم ديوان حكمت از خواجه احمديسوي نيز مربوط به همين دوران است. اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري. او بنيانگذار طريقت يسويه است. گويند كه در 63 سالگي گور خود را كند و به احترام آن كه پيغمبر گرامي ما نيز در 63 سالگي رحلت فرموده، به گور خود رفت و خفت. خواجه احمديسوي يكي از نخستين متصوفان دوران ساز جهان ترك است. اشعار ديوان حكمت هنوز نيز در ميان فرق و طوايف گوناگون درويش با شور و جذبه‌ي خاص مذهبي در آهنگ طنبور خوانده مي‌شود.

مربوط به همين دوارن، منظومه‌هايي در شرح احسن‌القصص قرآني برجاي مانده كه برخي‌ها آن را قصه‌ی یوسف نام داده‌اند و شاعرش را علی خوارزمی نامیده‌اند. این اثر منظوم به شیوه‌ی ترکی آذری سروده‌شده است. كه من آن را به صورت تطبيقي با يوسف و زليخاي منسوب به فردوسي كار كرده‌ام و در سال 1364 انتشار دادم. در زبان ترکی آذری منظومه‌ی دیگری با عنوان چرخ‌نامه داریم از خواجه احمد فقیه، معاصر و معاشر مولوی رومی در قونیه. موضوع چرخ‌نامه که یک اثر اخلاقی و صوفیانه است، مطالبی مانند فانی بودن جهان، محتوم بودن زوال هر چیز، ترس از روز قیامت، تواضع و غیره است.

در مناقب العارفین افلاکی آمده است که وی پیش سلطان العلما بهاء‌الدین پدر مولوی تلمذ کرده بود.

باز، در همین قرن هفتم شاعری به نام شیاد حمزه داریم، وی درویشی بوده است که سرزمین آذربایجان و آسیای صغیر را ده به ده می‌گشته است و در هر آبادی ایامی را سپری می‌کرده و برای مردم اشعار و مناقب طریقتی می‌خوانده است. از او یک مثنوی یوسف و زلیخا در بحر رمل و دیوانی حاوی اشعار عرفانی برجای مانده است.

در همین قرن مولانا خود نیز به زبان ترکی خراسانی اشعاری از خود برجای گذاشته است. من دیوان ترکی وی را اخیراً انتشار داده‌ام. دیوان ترکی او از نخستین آثار منظوم دوره‌ی اسلامی در آسیای صغیر به شمار می‌رود. دیوان پسرش سلطان ولد پر حجم‌تر است. سلطان‌ولد علاوه بر ديوان غزليات در کتاب‌هاي رباب نامه، ابتدا نامه، انتها نامه، آثار شیوایی به ترکی از خود برجای گذاشته است.

محبت نامه‌ی خوارزمی نیز به ترکی خراسانی در همین قرن سروده شده است. کتابی است شبیه گلشن‌راز شیخ محمود شبستری. در همین قرن، کمال خجندی شاعر مدفون در تبریز، مثنوی معروف به لطافت نامه را در اقتفای این اثر سروده است. در قرن هفتم در تبریز مثنوی بلند ورقا و ‌گلشاه در شش مجلس سروده شد. به ناظم این مثنوی مقتل‌حسین نیز منسوب است که تاکنون یافت نشده است. ورقا و گلشاه بارها در خارج از ایران چاپ شده است. بعدها در قرن هشتم یوسف مداح و در قرن یازدهم، مسیحی تبریزی نیز ورقا و گلشاه سرودند.

در قرن هشتم غازی برهان‌الدین ظهور کرد. گرچه لقب او را "قاضی" هم می‌نویسند، اما به دلیل جنگ‌های طولانی که با کفار داشته، "غازی" لقب گرفته است. از وی به عربی دو کتاب ترجیح‌التوضیح و اکسیرالسعادات و به ترکی دیوان حجیمی حاوی نوعی شعر ترکی که به آن تویوق گفته می‌شود برجای مانده است.

با گسترش تشیع در ایران تا دوران حاضر نیز کتب بسیاری با محوریت شیعه نگاشته شده و به دست ما رسیده است. این وضعیت از دوره‌ي صفویه شروع می‌شود و تا دوران معاصر ادامه دارد. در دوره صفویه با توجه به رسمیت یافتن مذهب تشیع، و اهمیت و جایگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، یک جهش و حرکت عمیق دینی در ایران ایجاد شد. برای پی بردن به این واقعیت کافی است سری به کتاب‌خانه‌های معتبر کشور بزنید تا با انبوه کتب دینی شیعی مواجه شوید.

درباره شاعران، قمری دربندی، دخیل مراغه‌ای که مقتلی مفصل در هفت جلد به نظم و نثر دارد، نظام‌الدین محمد توفارقانی، سید فتاح مراغه‌ای (درگذشته به سال 1275)، صراف (متولد 1271 قمری)، حاجی خداوئردی خویی، آصف (داماد فتحعلی‌شاه)، عشیقی (پسر عباس‌ میرزا) و خاکی کرمانی (اصالتاً اهل کرمان ولی ساکن باکو) در دوره‌ قدیم و راجی، دلسوز، پرغم، حقیر خویی، ذهني، ذهني‌زاده، منزوی، بیضای اردبیلی، یحیوی و سعدی‌زمان از شاعران مرثیه‌سرای متأخرتر هستند. این‌ها تنها تعدادی از شاعرانی هستند که ذوق شعری خود را وقف ادبیات دینی و عاشورایی کرده‌اند.

شاه اسماعیل ختایی بنیان‌گذار سلسله صفوی و یکی ارکان شعر ترکی است. شاه اسماعیل شعرهای بسیار زیادی در مدح معصومین (ع) دارد. وی بسیار مورد توجه علویان ترکیه است و به عنوان یکی از هفت شاعر اصلی آنان به شمار می‌رود.

عبدالله حبيبي ملك الشعراء دربار او، در تبريز چهارصد شاعر تركي‌سرا را رهبري مي‌كرد. وي قبل از پيروزي صفويه در دربار آق‌قويونلوها هم همين سمت را داشت. آثار خلق شده به زبان تركي در عهد اوزون حسن بسيار زيادتر است.

مولانا محمد فضولی نیز در بغداد و در طایفه‌ای از ترکان بیات که ساکن عراق بودند، متولد شد. او یک مقتل به نام «حدیقه‌السعدا» نوشته است. فضولی به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر می‌گفت.

ما، در صحبت از آثار مکتوب شیعی در زبان ترکی، نمی‌توانیم اهمیت و اعتبار کتاب بسیار عزیز حدیقـ‌السعدا را نادیده بگیریم. این کتاب، در واقع آئینه‌ای از روایت‌های مذهبی به نثر است که در هر فصل منتج به نوعی نوحه‌خوانی منظوم می‌شود و حاوی اشکال ابتدایی روضه‌خوانی مألوف ترکی است. شیوه‌ی نگارش در بیان و تنسیق کلام، حاکی از آن است که فضولی در تصنیف آن به بسیاری از کتب تعزیه‌ای ترکی که نام آن‌ها بر ما مجهول است و به دست ما نرسیده است، مراجعه داشته است. بی‌گمان نمی‌توان آن را نخستین کتاب تعزیه‌ای دانست. فعلاً ما از کتاب تعزیه‌ای منظوم موسوم به شهدانامه سراغ داریم که تقریباً هم زمان با فضولی سروده شده است و یگانه نسخه‌ی خطی آن در مخزن نسخ خطی در باکو نگهداری می‌شود و تاکنون چاپ نشده است.

ما خبر داریم که در روزگار حکومت سیصد ساله‌ی سلجوقیان، راه افتادن دسته‌های عزاداری در ماه محرم و سینه‌زدن و زنجیر زدن و سنج کوبی و حمل نشان‌ها و علم‌هایی شبیه جنگ‌افراز، در ایران میان شیعیان عمومی شده بود و نمونه‌هایی از هم آوازی و هم‌سرایی‌ها به زبان ترکی در دست داریم. به نخستین نمونه‌های تعزیه‌خوانی ترکی دوره‌‌ي‌اسلامی در دیوان لغات الترک اثر شیخ محمود کاشغری نیز برمی‌خوریم. این کتاب در هشت بخش به عربی نوشته شده است و بار محتوایی با تفرعات پر شاخه‌ای دارد. در این کتاب به نمونه‌های نظم و نثر فروانی ترکی از شعر پژوهی تا فولکلورشناسی، از فن اشتقاق تا فرهنگ املایی، از اسطور پژوهی تا تاریخ‌نگاری، از دین پژوهی تا نقل حماسه‌های دینی و ده‌ها موضوع مختلف می‌توان برخورد. ترجمه‌های فارسی آن را من در سال 82 به چاپ سپردم.

به هر حال، فضولی تربه‌دار بارگاه حضرت سیدالشهدا در کربلا بود و در همان‌جا دفن شده است. بنده بعد از انقلاب اسلامی توانستم آثار ترکی او را در کنار کتاب‌های فارسی و عربی وی با تصحیح انتقادی انتشار دهم. اما هنوز کار زیاد است.

از آثار منثور مهم می‌توان به تذکره‌هایی که به برای عرفا نوشته شده اشاره کرد از جمله تذکره شیخ صفی‌الدین اردبیلی اشاره کرد که آن را هم شما در سال گذشته انتشار داديد.

هم‌اکنون صدها نسخه‌ي خطی عرفانی و ادبی مهم به ترکی آذری در کتاب‌خانه‌های شهرهایی مانند باکو، عشق‌آباد و تاشکند وجود دارد کسی در هفتاد سال اخیر به فکر احیای آن‌ها نبوده است.

* تا‌اکنون کدام نسخ خطی دینی به تصحیح رسیده است؟

متأسفانه این مسأله در ایران تا حدودی منتفی است. چون هیچ نهاد دولتی و مردمی به طور جدی نسخ خطی ترکی ایران را بازشناسی نکرده و روی آن‌ها کار علمی انجام نداده است. یعنی هیچ مرکز علمی در این زمینه در ایران وجود ندارد.ولی افرادی بوده و هستند که به صورت انفرادی و از سر درد و علاقه، خودشان دست به کار شدند و بعضی دیوان‌ها و کتب را تصحیح و منتشر کرده‌اند.سیاست ترکی‌زدایی، عربی‌زدایی و اسلام‌ستیزی جزو خاصیت رژیم شاه بود. بعد از انقلاب الحمدلله این سیاست برداشته شد اما هنوز نهادی که متولی این کار باشد نداریم. البته دواوین شاعران آیینی شیعی از این لحاظ مستثنی هستند و هم‌اکنون دیوان شاعران در دوره معاصر به وفور به چاپ می‌رسد. افرادی هستند که در ایران تلاش می‌کنند این‌ دواوین را بازیابی و احیا کنند. نمونه آن آقای زادصادق هستند که تاکنون حدود 27 جلد اشعار و دواوین شاعران آیینی از گذشته تا کنون را بازیابی و منتشر کرده‌اند.

در ترکیه هم مرحوم فخرالدین قیرزي‌اوغلو در دانشگاه ارزروم بعضی متون مانوی را به الفبای لاتین چاپ کرده است. این متون به صورت چرم‌نوشته، سنگ‌نوشته و یا گل‌نوشته در دشت تورفان یافت شده‌اند.

مرحوم تحسین یازیچی اهل ترکیه نیز 40 سال پیش همان‌گونه كه گفتم مناقب گلشنی را چاپ كرد. گلشنی تبریزی یکی از عرفای تبریز در قرن دهم بود. یکی از مریدان او به اسم محیی‌ گلشنی نام دارد. از او بیش از چهل کتاب بر جای مانده است. او زبانی به اسم «بالی بیلن» اختراع کرد و گفت من برای این که ملت اسلام را به اتحاد بکشانم یک زبان اختراع می‌کنم که همه این زبان را یاد بگیرند. برای این زبان دستور زبان و صرف و نحو و مخزن واژگان نوشته است. این زبان بر اساس نحو عربی و صرف ترکی و فارسی است که کتاب آن در 3 جلد فراهم شد. ایشان کتابی دارد به ترکی با نام مناقب گلشنی در مناقب گلشنی تبریزی. سبک آن مانند تذکره‌الاولیا است و صبغه عرفانی دارد. مرحوم یازیچی این نسخه را 40 سال پیش چاپ به صورت بسیار دقیق و علمی چاپ کرد.

البته این‌ها غیر از ادبیات شفاهی است. می‌دانید که ادبیات شفاهی یا همان فولکلور ترکی آذری یکی از غنی‌ترین ادبیات‌های جهان به شمار می‌رود. اشعار آیینی زیادی سینه به سینه نقل شده و شاید هیچ‌گاه مکتوب نشده است. مانند بایاتی‌هایی که به واقعه عاشورا مربوط است و در مجالس مرثیه هم خوانده می‌شود.

* می‌دانیم که خاطرات علمی تلخ و شیرین بسیاری از دوران پربار علمی خود دارید. به بخشی از آن‌ها اشاره کنید.

حدود 20 سال پیش آقای حائری به بنده خبر دادند که مقداری نسخه در یک گونی در کتاب‌خانه مجلس موجود است. در میان این‌ها کتاب الزام‌النواصب غریبی تبریزی را کشف کردم که به ترکی است. موضوع کتاب اثبات حقانیت شیعه است. شخصی با مفتی‌های چهار مذهب اهل سنت مباحثه و شیعه را اثبات می‌کند. این کتاب در همان‌جا مانده بود و شاید اگر در سال 64 این را چاپ نمی‌کردم، الان از بین رفته بود؛ همان‌طور که بسیاری از نسخه‌های ترکی به دلایل سیاسی متعدد در رژیم شاه از بین برده شد.

اما مهم‌ترین اتفاق علمی برای بنده کشف اثر قارامجموعه است. قارامجموعه اثری منسوب به شیخ صفی‌الدین اردبیلی است که نام آن و بخش‌هایی از آن در کتاب‌های مختلفی آمد بود اما این که این اثر چیست و چه ماهیت و محتوایی دارد، در طول تاریخ گم شده بود. بنده سال‌‌ها به دنبال کشف این اثر بودم و بالاخره توانستن یک نظریه در این زمینه ارائه دهم که از آن در ایران و جمهوری آذربایجان و ترکیه استقبال شد و چندین نفر در این زمینه کار بنده را دنبال کردند.