معرفی رسالهی اخلاقیه میرزا آقا تبریزی
چهار تیاتر و رسالهی اخلاقیه، تصحیح، مقدمه و حواشی: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، انتشارات نمایش، ۱۳۸۵.
رسالهی اخلاقیه
این اثر مجموعهیی از چند داستان و وقایع تاریخی و یک نمایشنامهی بلند و چند تمثیل کوتاه به صورت سئوال و جواب تدوین یافته است. بخشی از مقدمهی آن چنین است.
. . . اما بعد بر رای حقیقت نمای صاحبان تمیز و تمکین و واقفان مراتب رسوم و آیین مخفی و پوشیده نیست که در هر عصری از اعصار بر هر یک از آحاد و افراد اهل روزگار لازم و واجب است که در فواید و منافع ملت خود بکوشند و از هر راهی که پیش آید یداً و لساناً، مالاً و جاناً آنان را سود بخشند. خاصه دانایان ملت و عالمان امت را فرض عین و عین فرض میباشد که به مقتضای هر وقتی از نتایج علوم و فنون ملت خود را بهرهور و مفتخر فرمایند و در هر فنی از فنون که دارای آن هستند، بر سبک و طریق ساده و طرز آسان کتابها تصنیف نموده، طالبین و متعلمین را تعلیم و تربیت نمایند تا آن که نتیجه به دست آید و بر تربیت ملت بیفزاید. و افسوس که این رسم خجسته و شیوهی پسندیده مدتهاست که در ممالک محروسهی ایران حالهاالّله عنالحدثان متروک مانده. همان کتب قدیم از قبیل صرف میر و تحفه حکیم مؤمن و خلاصۀالحساب شیخ بهاءالدین طاب ثراه و سایر اسباب تحصیل در یک نقطه باقی و برقرار است. بر تغییر اسلوب و تسهیل وضع و توسعهی آن به هیچ وجه پرداخته نشده است و اطفال خوردسال را هنوز در مکتبها به همان نهج قدیم به مجرد شناختن حرف تهجی، کتاب گلستان شیخ سعدی و دیوان خواجه حافظ یا کتاب تاریخ نادری که اکثراً از فهیم عبارات اینها عاجز و عاری هستند، درس میدهند. و زمانی تحصیل و تعلیم را به تأخیر و صعوبت میاندازند. پس به اقتضای تکلیف ملی که از هر کس هر چه برآید فواید و منافع ملیه را حتیالمقدور باید منظور بدارد و آنچه داشته باشد به معرض ظهور آورد، این حقیر فقیر، راقم سراپا تقصیر آقا ابن محمد مهدی تبریزی با کمال عدم استطاعت و قلت استعداد و بضاعت، جسارت ورزیده، اوراق چندی (به) فارسی ساده و مختصر در خورد و فهم. . . اطفال دبستان برای نمونه و امتحان بنگاشت که مبتدیان را به کار آید و بر سهولت تحصیل اطفال بیفزاید. از همت بلند دانایان قوم و عالمان امت ، ملتمس چنان است که این نمونهی مختصر ناقص ناچیز را به پرتو تکمیل و تطویل بیارایند. . .
اخلاق و انواع آن
"رساله اخلاقیه" چنانکه از اسمش پیداست، در علم اخلاق است. اخلاق جمع کلمهی "خُلق" و در مفهوم فطرت و خوی و طبیعت و سرشت است. به عبارت دیگر اخلاق آن ویژگی ایست که جهات نیکوی فطرت و سرشت معنوی انسان را نشان میدهد. هرگونه رفتار انسانی نمایانگر اخلاق اوست، هم از این رو، از آنجا که اراده و احساس هر کس متفاوت است، اخلاق اشخاص نیز از هم تفاوت دارد.
در دین اسلام اهمیت زیادی به ضوابط اخلاقی داده شده است، و در بسیاری از آیات قرآنی به لزوم پیروی اهل اسلام از قوانین اخلاقی تأکید و توصیه شده است. علمای اخلاق در اسلام، اخلاق را به اخلاق فطری و اخلاق مکتسبه و سپس به اخلاق حسنه و اخلاق سیئّه تقسیم کردهاند.
اخلاق فطری یا طبیعی به صفاتی اطلاق میشود که در آفرینش انسانی جزو خمیرمایه و ماده و عنصر اصلی خلقت سرشته شده و آدمی مسئول و پاسخده آن صفات، و احکام شرعی نیز بر آنها جاری نیست و با تربیت تغییر پذیر نیست. اما اخلاق مکتبسهی اکتسابی در تماس با محیط و درنتیجهی رفتارهای اختیاری آدمی ایجاد میشود و انسان در مقابل آن مسئول است. گرچه باز به نظر علمای اخلاق در اسلام، آداب و شیوههای حیات که برای قومی خوش آیند و خوب و برای ملتی دیگر ناپسند و زشت است، با علم اخلاق رابطهای ندارد و جزو رسوم به حساب میآید.
در نوعبندنی دیگر گفته شده است که اگر اخلاق انسانی مطبق دستورها و احکام اسلام باشد، اخلاق حسنه، ممدوحه، فضیله و حمیده نام میگیرد و اگر خلاف آن بر طبق صفات زشت و ناپسند باشد، اخلاق سیئه، مذموه، مقدوحه و ردّیه نامیده میشود.
علم اخلاق
علم اخلاق آن است که از خویهای انسانی، عادتها و رفتارها، حق و وظیفهی نیکی و بدی و مناسبات انسانها با هم صحبت کند. علمای اخلاق در اسلام از آن به علمی که انسان را به سوی کمال رهنمون شود تعبیر کردهاند و به آیاتی نظیر آیههای زیر استناده کردهاند:
وَ ما خَلَقنا الَّسماءَ و الاَرضَ وَ ما بَینَهُما لاعِبین.[1]
اَفَحِسبتُم اِنَّما خَلَقناکُم عَبَثا[2]
وَ ما خَلَقتَ الجِنَّ و الانسَ اِلاّ لِیَعبُدُون[3]
اَیَحسَب الانسانُ اَن یُترَکَ سُدی[4]
در اسلام به علم اخلاق «علم حفظ الصحهی نفس ناطقه» نیز گفته شده است. این تعریف از امام محمد غزالی است که در احیاء علومالدین آورده است. غزالی اخلاق مقدوحه را بیماری روحی میداند که سبب نابودی حیات ابدی میشود و میگوید که:
«آموزش قواعد مداوای بیماریهایی که موجب نابودی زندگی ابد بشر است وظیفهی هر صاحب عقل است.»
غزالی، حکمت، عدالت، مروت و عفت را چار عنصر اصلی اخلاق میشمارد.
علم اخلاق به دو نوع عمدهی 1ـ اخلاق نظری (تئوریک) 2ـ اخلاق عملی (پراتیک) تقسیم میشود. موضوع اخلاق نظری ریشهیابی و تحلیل سرچشمهی رفتارهای ارادی آدمی و یقین پایهها و ارکان اخلاق است و موضوع اخلاق عملی تحدد رفتارهای انسانی و تعیین خوب یا بد، درست یا نادرست بودن آنها است. همچنین حق و وظیفههای آدمی را در مقابل افراد و اجتماع و پسندیده (مستحسن) و ناپسند (مستهجن) بودن امیال روحی انسانها را باز مینماید.
همهی انسانها با علم اخلاق کم وبیش سرو کار دارند. در عالم اسلام بسیاری از اندیشمندان در این علم اثری بر جای گذاشتهاند، اما هیچیک تنها به این علم نامبردار نشدهاند و در سایهی دیگر آثار خود اشتهار یافتهاند.
هم از اینرو میتوان گفت که در جهان اسلام بر روی علم اخلاق به مثابهی علمی حقیقی و مستقل کار نشده است. و اغلب کتابهای اخلاق به مجموعهایی از سخنان پیغمبر اسلام و دیگر بزرگان (کلام کبار) تبدیل گشته است.
ترجمهی عربی کتابالاخلاق ارسطو توسط اسحاق بن حنین را نخستین اثر مهم علم اخلاق در عالم اسلام توان دانست و شرح آن توسط فارابی و ابن رشد و اثر مشهور این مسکویه است را میتوان نخستین نمونههای کتب اخلاق در عالم اسلام به شمار آورد.
اما به زبان فارسی تا عصر ما، شاید نزدیک پنجاه اثردر موضوع اخلاق و یا با نام اخلاق تألیف و یا ترجمه شده است. [5]در این میان سه کتاب اخلاق ناصری، اخلاق محسنی و اخلاق جلالی از همه مهمترند.
اخلاق ناصری یا اخلاق محتشمی اثر خواجه نصیرالدین توسی (672ـ597 هـ) در واقع ترجمهی آزادی از طهارۀ العروق ابوعلی مسکویه است که خواجه آن را در سال 643 به نام عبدالرحیم محتشم قهستانی فرمانروای اسماعلیه در چهل فصل و سه بخش تهذیب اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدن تألیف کرده است.[6]
اخلاق محسنی یا جواهر الاسرار که در سال 901هـ توسط ملاحسین واعظ کاشفی برای محسن میرزا فرزند ابوالغازی سلطان حسین بایقرا (911ـ 873) تألیف شده نیز در چهل باب به تقلید از اخلاق ناصری تدوین گشته است و نزدیک پنجاه نسخهی خطی از آن در کتابخانههای دنیا موجود است.[7]
مطالب کتاب اخلاق جلالی اثر جلالالدین محمد بن اسد دوانی هم که به نام لوامعالاشراق فیالمکارمالاخلاق هم مشهور بوده و برای سلطان خلیل فرزند اوزده حسن سلطان آققویونلو در نیمهی دوم قرن نهم هجری تألیف شده و بیش از هر کتاب اخلاق دیگری مورد استقبال و هم تدریس قرار گرفته، اغلب از اخلاق ناصری اخذ شده است.
جایگاه رسالهی اخلاقیه
اما "رسالهی اخلاقیه" اثر میرزاآقا با تفاوتهای زیاد از کتابهای اخلاقی فوق بنا به تصریح خود مؤلف برای تسهیل تحصیل اطفال و مبتدیان تألیف شده است اثر یک مقدمه چهارده فصل و یک مؤخره دارد. اثر در واقع به صورت مجموعهیی از چند داستان و وقایع تاریخی ـ که مؤلف خود اغلب شاهد آن بوده ـ و یک نمایشنامهی تک پردهیی بلند و چند تمثیل کوتاه به شیوهی پرسش و پاسخ تدوین یافته است. در مورد حکایتها خود در جایی میگوید:
«مخفی نماناد راقم اوراق، در ضمن بعضی از فقرات نصایح، حکایات بطور مثل مینگارد و خالی از شک و شایبه و کذب است و از دیگری نشنیده است. جمله را به چشم خود دیده، به جهت عبرت اولوالابصار عرض و اظهار مینماید.»
میرزاآقا از اشخاص مهم دولتی دوران خود بود و در اغلب مناطق ایران از جمله خراسان، مازندران و آذربایجان حکومت و زندگی کرده، با حیات و معیشت تودههای مردم از نزدیک آشنا بوده است. در "رسالهی اخلاقیه" نیز مانند آثار نمایشی خود تابلوهایی جاندار از حیات مردم در دوران اختناق و استبداد و ظلم و ستم شاهان و فئودالها و نایبالحکومهها به دست میدهد. با قلم تیز و طنزآلود خود چهرههای کریهی نظیر"حاج مرشد کیمیاگر" را افشا میکند.
این چهرهها یقیناً چهرههای تاریخی هستند چنانکه بیشتر تیپهای آثار نمایشی او هم شخصیتهای تاریخی به شمار میروند و فساد و آنچه در آنجا افشا میکند، همه مرسوم دربار قاجار بوده است. و پژوهشهای گستردهی بعدی است که شناسنامهی تاریخی این چهرهها را باز خواهد نمود.
همهی حادثهها و حکایتهای "رسالهی اخلاقیه" از زندگی طبیعی و عادی مردم اخذ شده است. مثلاً حکایتهای پادشاه و زن (فصل سوم)، ظلم در بلوچستان (فصل پنجم) ، زن خراسانی (فصل هفتم)، میهمانهای ناخوانده (فصل هشتم)، حاجی مرشد کیمیاگر (فصل سیزدهم) به گفتهی خود، همه تجربههای حیات پرفراز و نشیب او هستند.
[1] ـ انبیاء، آیه 16.
[2] ـ مؤمنون، آیه 115.
[3] ـ ذاریات، آیه 56.
[4] ـ قیامت، آیه 36.
[5] ـ دایرهالمعارف فارسی، ج 1، ص 69.
[6] ـ اخلاق محتشمی، نشر محمد تقی دانش پژوه، تهران، 1336 ش.
[7] ـ منزوی، احمد، فهرست نسخههای خطی فارسی، جی 1591