چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، تصحیح، مقدمه و حواشی: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، انتشارات نمایش، ۱۳۸۵.

آخوندزاده در نامه‌اش که پس از مطالعه‌ی چهار تیاتر میرزا آقا با او نوشته، یاد می‌دهد که چگونه می‌توان نمایشنامه‌نویسی مشرق زمین را در طریق رئالیسم تکامل داد. به میرزاآقا می‌آموزد که چگونه به پرورش عمیق مضمون بپردازد و تبلیغ اندیشه‌های آزادی خواهانه را به مثابه‌ی وظیفه‌ی جدی در عهده گیرد. جوانب نیک و بد نمایشنامه‌های او را برمی‌شمرد، راهنمائی می‌کند و می‌گوید:

«. . . امیدوارم که تصنیفات خودتان را به همان قرار که من نشان می‌دهم به تکمیل رسانیده، چاپ و منتشر بسازید و به ملت خدمتی بکنید، و بعد از این نیز به نوشتن این قبیل تصنیفات مشغول بشوید و به جوانان قابل نورسیده هم فن دراما را تعلیم نمایید که هر یک از ایشان در این فن که اشرف فنون یوروپاست، چیزی خیال کرده بنویسند. بلکه از یمن اهتمام شما، این فن شریف و این رسم جدید تصنیف فیمابین ملت ما نیز شهرت به هم رساند و بر همه کس معلوم گردد.»

به میرزاآقا یاد می‌دهد که نمایشنامه در مبارزه با افکار پوسیده‌ی قرون وسطایی و سنن و عادات کهن، سلاح اندیشگی برنده‌ای‌ست:

«امروز تصنیفی که متضمن فواید ملت و مرغوب طبایع خوانندگان است، فن دراما و رومان است». هدف و اغراض جدی و مهم نمایشنامه را پیش پای میرزاآقا می‌گذارد.

آخوندزاده 4 نمایشنامه‌ی میرزاآقا را مورد بررسی قرار می‌دهد:

1ـ اشرف خان.

2ـ ده‌باشی قاسم.

3ـ آقا هاشم.

4ـ شاه قلی میرزا.

از هر یک به تنهایی سخن می‌گوید، ولی در عمل می‌خواهد بگوید که اثر نمایشی از نظر موضوع باید «مهمترین جهات زندگی»را منعکس کند و منظورش از جهات زندگی، رخدادهای مهم اجتماعی است.

سرگذشت شاه قلی میرزا را نارسا می‌داند و آن را رد می‌کند و می‌گوید: «سرگذشت شاه قلی میرزا سراپا بد است. . . والسلام.» زیرا می‌گوید این حادثه‌ی چندان مهم و حادی نیست.

همین گونه حوادث ناشی از تصادف را برای نمایشنامه نامتناسب می‌شمارد و در انتقاد از سرگذشت ده باشی قاسم  می‌گوید: «بنا بر شروط فن دراما، نقل جنده‌بازی نیز خالی از استهجان نیست. . . »

سرگذشت آقا هاشم و اشرف خان توجه آخوندزاده را جلب می‌کند. چرا که در این نمایشنامه‌ها رخدادهای مهمی از اجتماع انسانی مطرح می‌شود.

در نمایشنامه‌های نخست، از عشق و مبارزه‌ی یک بی‌نوا، در دومی از استبداد حکومت قاجاری ایران و ظلم و ستم و توحش دولتیان ضد مشروطه سخن در میان است. ولی آخوندزاده این نمایشنامه‌ها را نیز از چند جهت از لحاظ پرورش مضمون نارسا می‌شمارد و به نویسنده توصیه می‌کند که در سرگذشت آقا هاشم، آقا هاشم فقیر را با سواد و خردمند نشان دهد، سارا را با حیا و با عصمت تصویر کند ودر انجام هردو تا را «خوشبخت» کند. در پیه‌س اشرف خان، ستمگری‌های این حاکم عربستان را به صراحت بیان سازد و چنان کند که در انجام اثر، اشرف خان از کارهای خود پشیمان شود و از حکومت کناره گیرد و بار دیگر خلعت حکومت نپوشد، و از حکومت و امارت که پریشانی و غم آورد، توبه کند.

برای میرزاآقا از انواع نمایش از نظر شکل و «فرم» نیز بحث می‌کند. نوع ادبی نمایش را به دو گونه‌‌ی: نقل بهجت (کمدی) و نقل مصیبت (درام) تقسیم می‌کند، همین گونه نوع درام جدی و کمدی جدی را نیز می‌پذیرد. مثلاً وقتی در باره‌ی نمایشنامه‌ی اشرف خان بحث می‌کند، توجیه می‌کند که اشرف خان را که اصولاً سیمایی تراژیک است، در انجام نمایشنامه به طریق پشیمانی اصلاح کند که این خود جهت اصلی درام جدی ست که با کمدی و درام فرق دارد.

در پیرامون پرداخت زبان نمایشنامه هم به میرزاآقا توصیه‌هایی می‌کند. معتقد است که: زبان نمایش باید زنده و مؤثر باشد و نمایشنامه‌نویس بتواند هنر خود را در طرز و شیوه‌ی بیان نیز بنمایاند: «این ماجرا همه باید با عباراتی شیرین و نمکین ادا شود. ان‌شاءالله نیروی قلم شما را در این عبارات خواهیم دید.»

به میرزاآقا یاد می‌دهد که چگونه زبان تک تک اشخاص را در شکلی هماهنگ با زبان و حرکت آنان به خواننده بشناساند:«طوری کنید که سارا با شرم و حیا به نظر آمده باشد. پس به جمیع مکالمات او با مادر و سایرین تغییر بدهید.» برای آن که بتوان سارا را با شرم و حیا تصویر کرد، باید در دیالوگ‌های او دست برد و دگرگون کرد. و این، آموزش آخوندزاده است.[1]

 



[1] ـ رک. پیوست 1،«نامه‌ی آخوندزاده به میرزاآقا» در همین کتاب.