افسانه‌های آذربایجان - قسمت دوم

ح. م. صدیق - 1354

5- زن در افسانه‌ها

یكی دیگر از نكات جالب افسانه‌ها، شرح عفت و شجاعت زنان و تن دردادن آنان به هر بلا و سختی در زندگی است.‌ 

اصولاً دفاع از ارزش‌های مثبت حیات، از فراخ‌ترین زمینه‌های افسانه‌ها است و هواخواهی و دفاع از حیثیت زن، از بارزترین جنبه‌های آن‌هاست.‌ 

می‌دانیم در محیط فئودالیته‌ی قرون وسطی و در جامعه‌های آذری مانند دوران جاهلیه‌ی عرب گستاخی در پایین آوردن ارزش‌ زن در حیات تا جایی رسیده بود كه وجود دختر بیشتر را در خانه، وبال سر افراد خانواده انگاشته‌اند و كسی را كه پسر نداشت «ابتر» نام داده‌اند.‌ چنان كه فی‌المثل در خانواده‌ای كه دختر زیاد متولد می‌شد، اسم یكی را می‌گذاشتند«بستی» یعنی بس است دیگر!

علی‌رغم این تلقینات، مردم می‌گویند:«شیر، نر و ماده ندارد.‌ » و دختر آذربایجانی شیرزنی‌ است عفیفه كه تن به هر بلا و سختی می‌دهد، از راه‌های صعب‌العبور 

ادامه نوشته

افسانه‌های آذربایجان - قسمت اول

دکتر ح. م. صدیق

1. پیدایش افسانه‌ها و گونه‌های آن‌ها[1]

نمی‌توان برای به‌وجود آمدن آثار فولكلوریك و از آن میان افسانه‌ها و قصه‌ها، تاریخ معینی تعیین كرد. آفرینش آن از دوران حیات ابتدایی بشر و دگرگونی زندگی می‌آغازد و  تا زمان حاضر می‌كشد.‌ یعنی از دوران تحول حیات، دوره‌های گردآوری خوراك، و دوره‌های شكارچی‌گری، گله‌داری و كشاورزی تا عصر رادیو و تلویزیون.‌

طبیعت ملموس برای انسان ابتدایی دوران‌های اولیه، پیوسته منبع الهام و سرچشمه‌ی تلقینات و كتاب آموزش بوده است.‌ لطف و قهر طبیعت، گردش مرتب شب و روز، ماه و سال و حوادث گوناگون طبیعی همیشه فكر و اندیشه و خیال او را به‌سوی خود کشیده و وادارش ساخته که پدیده‌های طبیعی و دیده‌های خود را تبیین كند و به خلق افسانه‌ها كه در حقیقت توجیهی از حوادث مختلف دنیای اطرافش و معنایی از رویدادهای طبیعت است، بپردازد.‌

ادامه نوشته