مقاله زیر از مقالات جناب استاد
دکتر حسین محمدزاده صدیق است که در سن 22 سالگی در سال 1346 نگاشتهاند. این مقاله را از کتاب (هفت مقاله پیرامون ادبیات و فولکلور مردم آذربایجان) نشر تکدرخت برگزیدم.
1- پیدایش افسانهها و گونههای آنها
نمیتوان برای بهوجود آمدن آثار فولكلوریك و از آن میان افسانهها و قصهها، تاریخ معینی تعیین كرد. آفرینش آن از دوران حیات ابتدایی بشر و دگرگونی زندگی میآغازد و تا زمان حاضر میكشد. یعنی از دوران تحول حیات، دورههای گردآوری خوراك، و دورههای شكارچیگری، گلهداری و كشاورزی تا عصر رادیو و تلویزیون.
طبیعت ملموس برای انسان ابتدایی دورانهای اولیه، پیوسته منبع الهام و سرچشمهی تلقینات و كتاب آموزش بوده است. لطف و قهر طبیعت، گردش مرتب شب و روز، ماه و سال و حوادث گوناگون طبیعی همیشه فكر و اندیشه و خیال او را بهسوی خود کشیده و وادارش ساخته که پدیدههای طبیعی و دیدههای خود را تبیین كند و به خلق افسانهها كه در حقیقت توجیهی از حوادث مختلف دنیای اطرافش و معنایی از رویدادهای طبیعت است، بپردازد.
بنابراین«پدیدهها و عوامل طبیعی» زایندهی قسمتی از افسانههای فولكلوریك هستند. به دیگر سخن، علت زایش ابتداییترین افسانهها، همانا حوادث عالم و رویدادهای طبیعت مملوس بوده است.
اما رفتهرفته كه حیات انسانی دگرگون شد و جامعهها و اجتماعات تشكیل گردید، آفرینش هنری انسان، در مسیر تازهای افتاد و منبع الهام دیگری یافت كه از آن به«عوامل و رخدادهای اجتماعی» تعبیر میشود.
این قسمت از افسانهها، عظیمترین بخش گنجینهی فولكلور هر سرزمینی را فرا میگیرد و مدتهاست نظر دانشمندان دنیا را به خود جلب كرده است كه در تدوین تاریخ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره بهنحو شایستهای از آنها سود جویند. اینان، افسانهها را منابعی غنی و پرارزش در پژوهشهای جامعهشناسی تلقی میكنند. زیرا در این نوع افسانهها، به وضوح تمام، فراز و نشیبها و جریانهای اجتماعی، جنگهای گروهی و قبیلهای و تمام حوادثی كه در اجتماعات بشری رخ داده، به دست خود مردم تصویر شده است.
افسانههای مورد بحث این مقاله بیشتر از نوع افسانههای دست دوم هستند، یعنی از گروه افسانههایی كه سبب زایش و آفرینش آنها حوادث اجتماعی بودهاند.