برگ دیگر از افتخارات مبارزاتی مجلهی یولداش و دکتر حسین صدیق دوزگون
برگ دیگر از افتخارات مبارزاتی مجلهی یولداش و آقای حسین صدیق: ما خواستار اخراج و حبس ساواکیهای دانشگاه تبریز هستیم.
یکی از افتخارات مبارزاتی مجلهی «یولداش» (1358) در تحکیم نظام جمهوری اسلامی و افشای دسایس تفالههای رژیم شاهنشاهی از ساواکیها، سلطنتطلبان، ملیگراها و همچنین در ایجاد وحدت کلمه که توصیهی امام راحل بود، انتشار به موقع لیست توطئهگرانی بود که از طرف انجمنهای اسلامی دانشگاهها انتشار مییافت.
آذریها | یولداش از اولین نشریههای ترکی زبان صدر انقلاب اسلامی بود که تحت عنوان ارگان فرقهی آزادیخواهان آذربایجان در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی آغاز به انتشار کرد. آقای حسین محمدزاده صدیق از مبارزان قدیمی علیه رژیم شاه و زندانی سیاسی آن رژیم، نقش اصلی در انتشار آن را داشت. این نشریه که حدوداً در 22 شماره منتشر شد، به زبان ترکی و با گفتمان وحدت کلمه از همهی گروههای مبارز در شرایط سال 57 و 58 با ادبیاتی تند علیه دشمنان انقلاب اسلامی انتشار مییافت. در کنار مطالب سیاسی، مطالب ادبی، شعر و داستان کوتاه و همچنین عکسهایی از مشاهیر آذربایجان در این نشریه منتشر میشد.
این نشریه و جریانی که در آن برجسته مینمود، از هر آن چه بوی وحدت کلمه میان گروههای مختلف مبارز ضد رژیم سلطنتی با هم ایدئولوژی که بود، استقبال میکرد. به روحانیت شیعه نهایت احترام را میگذاشت حتی شریعتمداری را هم که هنوز ماهیت وی روشن نشده بود، امام مینامید.
اما یکی از افتخارآمیزترین برگههای کارنامهی آقای حسین محمدزاده صدیق و مجموعهی همراهان صدیق و انقلابی وی، تشویق و حمایت از اخراج و حتی به صورت تلویحی مجازات قانونی ساواکیهای دانشگاه تبریز بود که لیست آنها توسط انجمن اسلامی آن دانشگاه در اختیار مطبوعات قرار گرفته بود. این نشریه طی سرمقالهای به قلم مدیر مسئول از اخراج 74 تن از ساواکیهای دانشگاه تبریز که هر آن احتمال تشکل و توطئهی آنها میرفت، استقبال کرده و خواستار برخوردهای جدیتر با این عده شد. صدیق با کمال دقت و آیندهنگری در این یادداشت خواستار اخراج عدهای دیگر از کارمندان رژیم شاهنشاهی در آموزش و پرورش که با ساواک مزدور همکاری داشتند، شد.
ساواکیها، ضد انقلابیون، مزدوران رژیم پهلوی همه عناصری بودند که آقای صدیق خواستار اخراج آنان از مراکز فرهنگی آذربایجان بود که به ظاهر رئیس دانشگاه و یا صاحب مقام دیگری بودند ولی در اصل دستشان به خون جوانان مبارز علیه رژیم شاه آلوده بود.
همهی این تلاشهای فداکارانه در شرایطی که هر آن ضد انقلاب به ترور شخصیتهای مبارز دست میزد، نشان از عشق و اعتقاد عمیق آقای صدیق به انقلاب و مبانی آن و نجات فرهنگ آذربایجان از چنگال رژیم پهلوی داشت.
این جریان ریشهدار و بومی و انقلابی قصد داشت در فضای خطرناک و بحرانی اوایل انقلاب اسلامی که برخیها تلاش میکردند میان گروههای متعدد مبارز شکاف ایجاد کنند، همه را به وحدت کلمه بخواند و همهی مبارزان را پشت سر امام راحل بسیج کند. به همین دلیل از حبس و مجازات ساواکیها و همکاران رژیم سلطنتی استقبال میکرد.
مهمتر این است که آقای صدیق بعدها با حمایت کامل و صد در صدی از روحانیت شیعه و امام خمینی (ره) در تحکیم و تعمیق انقلاب اسلامی گامهای مثبت و سازنده برداشت و ادبیات آذربایجان را مملو و سرشار از معارف شیعه کرد. در تاریخ ایران شاید نتوان کسی را سراغ داشت که به پشتکاری و پرکاری او قلم زده باشد و خود را آماج تیرهای زهرآگین دشمنان رنگ وارنگ انقلاب اسلامی کند که هم اکنون هم در پوشش ملی گرایی به فعالیت میپردازند و علیه ایشان هتاکی و فحاشی میکنند.
اما این ساواکیها بسیارشان معدوم شدند و یا به خارج فرار کردند. اگر اندکی از آنها هم بعدها مورد رافت اسلامی قرار گرفتند، پیوسته روسیاه ماندند.
تاریخ نشان داده است کسانی که شمشیر به روی ملت خود کشیدهاند، در نهایت سیهروزی پا به سنین پایانی عمر خود خواهند گذاشت.
بعدها دکتر صدیق با پیشانی باز و سینهی فراخ در کنار مسئولان جمهوری اسلامی به فعالیتهای علمی و ادبی خود پرداخت، به همهی دانشگاهها دعوت شد و تدریس کرد و معتبرترین ناشران به انتشار کتابهای وی پرداختند و این یادداشت افتخار آمیز به قلم آن مبارز مردم دوست در خاطرهی مطبوعات حک شد:
سرمقاله
زنده باشد شورای انقلاب دانشگاه تبریز
«بر اساس خبری که هفته گذشته روزنامه های تهران منتشر شد، شورای انقلاب دانشگاه تبریز 74 نفر از عناصر ساواکی و نوکران رژیم پهلوی را از کار اخراج کرده است. همانطور که سکوت در باره حضور این کار چاق کن ها که سال های سال فجایع زیادی در تبریز به وجود آورده، دانشجویان را به ساواک لو داده و در خونریزی های خیابانی سهیم بوده اند، یک عمل ضد انقلابی بود، عمل شجاعانه شورای انقلاب دانشگاه تبریز نیز الگوی مهمی به شمار می رود که می بایست در همه ادارات و ارگان ها مورد توجه قرار گیرد.
مجازات و انتقام از این بی شرفان یکی از ثمرات انقلاب می تواند باشد. اعضای شورای تحریریه یولداش چنین اقداماتی را چه از سوی دولت موقت و چه از سوی کمیته های انقلابی مورد حمایت قرار داده و این عمل دموکراتیک دولت را مورد ستایش قرار می دهد.
ما فراموش نمی کنیم که افرادی مانند منوچهر مرتضوی، عبدالامیر سلیم و ماهیار نوابی در کلاس های درس، فرهنگ و هویت مردم زحمت کش آذربایجان را انکار می کرده اند.
متاسفانه شاهد آن بودیم که برخی روحانی نماهای فاشیست در کمیته های انقلابی تبریز سعی کرده اند، این عناصر ساواکی را بخشیده، فراری داده و یا به زندان های کوتاه مدت محکوم نمایند. ننگ بر این روحانی نماها. زنده باد روحانیان و غیرروحانیانی که در همه عرصه ها دست به اقدامات قاطع می زنند.
ما از این اقدام شورای انقلاب دانشگاه تبریز حمایت کرده و منتظر تداوم آن [اخراج ساواکیها] هستیم و امیدواریم چنین اقدامات در آموزش و پرورش هم صورت بگیرد.
ما یک بار دیگر نام این 74 نفر را در مجله چاپ می کنیم. مردم حساب آنها را کف دست شان خواهد گذاشت. بیایید باور کنیم که ملت انتقام خواهد گرفت. ننگ بر ساواکی های فاسد الاخلاق- مدیر مسئول»
لیست اسامی کارکنان ساواک توسط روزنامههای اطلاعات و کیهان و . . . چاپ شده بود.
در آن روزها که سردبیر و همراهان صدیق او به افشای توطئههای ساواکیها میپرداختند و سینهی خود را آماج بلا میساختند، ساواکیها و توطئهگران دست به تهدید میزدند. همانها که امروز در اثر رافت اسلامی و شاید بیتوجهی برخی مسئولان، ماندهاند و عقدههای دیرین خود را باز میگشایند و به تلافی افشاگریهای مجلهی یولداش، اکنون به تخریب و ترور شخصیت دکتر حسین محمدزاده صدیق دست میزنند. سند زیر نشان از تهدیدهای آنها در سال 1358 دارد:

ترجمهی سند:
ما را در تلفن تهدید میکنند
خوانندگان عزیز! از روزی که اولین شمارهی مجلهی «یولداش» منتشر شد، روزی ده پانزده بار صداهای مختلف با تلفن، هیئت نویسندگان مجلهی «یولداش» را تهدید میکنند. آنها میگویند:
- زندگیتان را آتش میزنیم!
- میکشیمتان!
- میآییم همانجا ترورتان میکنیم!
و سخنان دیگر شبیه اینها را به طور تهدید آمیز و با لحن دعوا بر زبان میآورند. اینان چه کسانی میتوانند باشند؟ ما با چه کسانی دشمنی داریم؟ ما به حقوق همهی مردمان ایران احترام قائلیم. ما از حقوق همهی زحمتکشان و کارگران ایرانی دفاع میکنیم. ما به دین مترقی اسلام، مذهب پیشرو و مبارز شیعه و روحانیان مجاهد احترام بیحساب قائلیم. ما از دولت موقت انقلابی و از کارهای دموکراتیک او دفاع میکنیم. آری، ما با مخالفان این کارهای دموکراتیک دشمن هستیم. آری ما از فاشیستها و شوونیستهایی که حقوق مردمان ایران را پایمال میکنند، انزجار داریم. ما از همهی شاه پرستانی که در تلاش هستند، روحانیت مترقی و مبارز و دیگر نیروهای انقلابی را از میان بردارند، دشمن هستیم. آری، ما ماموران عاری از شرف ساواکی را که خیابانهای سر تا سر ایران را به خون آغشته کردند، نمیبخشیم. آری، ما با هر دلقکی که نوامیس ما آذربایجانیان را به استهزاء گرفته است، دشمن هستیم . . . الی آخر»[1]

بسم الله الرحمن الرحیم